لنین که بود و چه کرد؟

ولادیمیر ایلیچ لنین , تئوریسین و انقلابی کمونیست روسی , رهبر انقلاب 1917 روسیه
 
مبارزات دانشجويي

لنين در22 آوريل سال 1870 در شهر کوچک سيمبرسک (اوليانوفسک) در خانواده‌اي مرفه و تحصيل‌کرده چشم به جهان گشود. در سده نوزدهم روسيه با ساختار مسلط فئودالي نسبت به اروپا کشوري عقب مانده به شمار مي‌رفت. برادر بزرگ‌تر لنين در سال 1887 به جرم شرکت در توطئه‌اي براي ترور تزار الکساندر سوم دستگير و اعدام شد. گفته‌اند که اعدام برادر، بر لنين جوان تأثير عميقي باقي گذاشت.

ولاديمير لنين براي شروع تحصيلات حقوق به شهر کازان رفت. در دانشگاه با دانشجويان مخالف حکومت آشنا شد و به مبارزه سياسي روي آورد. به خاطر فعاليت سياسي غيرقانوني و همکاري با دانشجويان چپ گرا، چند بار دستگير و سرانجام از دانشگاه اخراج شد.

وي به سال 1893 به شهر سن پترزبورگ نقل مکان کرد که در آن زمان مرکز افکار چپ و جنبش انقلابي بود. او در اين شهر خود را وقف مبارزه کرد، با متفکران و فعالان تحول‌خواه روسيه مانند گئورگي پلخانف آشنا شد و در مطبوعات چپ به تبليغ ضرورت انقلاب کارگري در روسيه پرداخت.

لنين در آخر سال 1895 بار ديگر دستگير شد. نخست سالي در زندان گذراند و سپس در دادگاه به سه سال تبعيد در سيبري محکوم شد. در تبعيدگاه نخستين آثار نظري مستقل خود را نوشت که او را در ميان هواداران جنبش کمونيستي به شهرت رساند. او انديشه کارل مارکس را بهترين راهنماي عمل براي جنبش کارگري خواند و تبليغ عقايد او را وظيفه تمام انقلابيون دانست.

لنين در دوران تبعيد در سال 1898 با نادژدا کروپسکايا که از فعالان جنبش چپ بود، ازدواج کرد. آن دو، پس از پايان تبعيد لنين در سال 1900 روسيه را ترک کردند و سالهاي بعد را در اروپا، عمدتاً سوئيس و اتريش به سر بردند.


فعاليت سياسي در اروپا

لنين روزنامه ايسکرا (به فارسي: اخگر) را در اروپا منتشر کرد و در آن به نشر اخبار جنبش کارگري روسيه و تبليغ انقلاب پرداخت. روزنامه که مخفيانه به روسيه مي‌رسيد، از سال 1902 به صورت ارگان اصلي حزب سوسيال دموکرات کارگري روسيه در آمد. اين حزب براي سرنگوني تزار در روسيه و پايه گذاري يک نظام سوسياليستي فعاليت مي‌کرد و با جنبش کمونيسم بين‌الملل روابط نزديک داشت.

دومين کنگره حزب سوسيال دمکرات کارگري روسيه در سال 1903 در لندن پايتخت بريتانيا برگزار شد. در بحث پيرامون تدوين شعارهاي مرحله‌اي مبارزه با جکومت تزاري، لنين موضعي راديکال اتخاذ کرد و هر شعاري غير از «سرنگوني رژيم تزاري و تشکيل حکومت کارگري» را «سازش با طبقات استثمارگر و خيانت به منافع طبقه کارگر» خواند. او با همراهان خود که بلشويک (اکثريت) ناميده شدند، جناح راديکال حزب را تشکيل دادند.

به نظر مخالفان لنين در حزب (منشويک‌ها) زمينه‌هاي عيني و ذهني انقلاب در روسيه فراهم نبود. در برابر آنها لنين معتقد بود که «انقلابيون حرفه اي» وظيفه دارند که توده‌هاي زحمتکش را براي کسب قدرت با توسل به «قهر انقلابي» آماده کنند.

مخالفت بلشويک‌ها با کادرهاي قديمي حزب (منشويک)، نخست به رقابت، و سرانجام به دشمني تا انشعاب کامل از حزب در سال 1912 انجاميد. اين بزرگ‌ترين انشعاب در جنبش سوسياليستي روسيه بود که پيامدهاي زيادي براي ادامه تئوري و عمل انقلابي در اين کشور به دنبال داشت.

لنين در انقلابي که در سال 1905 در روسيه در گرفت، و با خشونت سرکوب شد، نتوانست نقش مهمي ايفا کند. او به شکل خستگي ناپذير به فعاليت سياسي ادامه داد. بلشويک‌هاي طرفدار او شبکه زيرزميني مجهزي در داخل روسيه تشکيل دادند و به ترويج افکار کمونيستي در ميان کارگران، سربازان و روشنفکران دست زدند.

در سال 1914 روسيه که در بحران اقتصادي بي کراني فرو رفته بود، وارد جنگ جهاني اول شد. دولت تزاري که از رساندن آذوقه و تجهيزات به سربازان ناتوان بود، در جبهه جنگ با بي نظمي و نافرماني ارتشيان، و در داخل کشور با اعتراض گسترده شهرونداني روبرو بود که از فساد و استبداد حاکمان به جان آمده بودند.

 دو انقلاب پياپي در فوريه و اکتبر

مبارزه مردم براي دستيابي به آزادي و بهروزي اشکال راديکال تر و گسترده تري به خود گرفت. در فوريه سال1917 تزار نيکلاي دوم در برابر اعتراضات عمومي از سلطنت خلع شد. مجلس روسيه (دوما) حاکميت را به يک دولت موقت سپرد.

انقلاب فوريه پيروزي بزرگي براي مردم روسيه به شمار مي‌رفت. دولت موقت با برنامه‌اي دموکراتيک، با هدف برقراري آزادي‌ها و حقوق دموکراتيک، بر سر کار آمد. آزادي‌هاي سياسي برقرار شد. تقريباً تمام احزاب روسيه، حتي بلشويک‌ها از دولت موقت پشتيباني کردند. همه اميد داشتند که با سقوط تزاريسم، نظامي قانوني و مردم گرا به قدرت برسد که به نابساماني‌هاي کشور پايان دهد.

لنين که در تبعيد از تحولات روسيه به شوق آمده بود، راه بازگشت به ميهن را در پيش گرفت. از آن‌جايي که لنين با قطاري آلماني به روسيه برگشت، از آن روز تا کنون، بسياري از مخالفان وي معتقدند که سفر او به روسيه بخشي از نقشه آلمان‌ها براي ضربه زدن به روسيه بوده‌است!!

لنين پس از ورود به روسيه در آوريل 1917 در اولين اقدام، سياست حزب را به باد حمله گرفت و مشي تازه‌اي براي بلشويکها تصويب کرد. او دولت موقت را «نوکر بورژوازي» خواند و حمايت از آن را خيانت به زحمتکشان دانست. به نظر او کارگران بايد مبارزه مستقلي شروع کنند، انقلاب بورژوايي را با انقلابي پرولتري تکميل کنند و به سوي کسب انحصاري حاکميت و تشکيل يک نظام سوسياليستي پيش بروند.

با گسترش آزادي‌هاي مدني، کارگران و سربازان ناراضي در شهرهاي گوناگون روسيه شوراهاي صنفي (سوويت) تشکيل داده بودند که فعاليت آزاد و علني داشتند. آنها خواهان تعميق دستاوردهاي انقلاب فوريه بودند. رهنمود لنين براي بلشويکها در اين مرحله عبارت بود از: نفوذ در شوراها، طرح شعارهاي تند انقلابي، به دست گرفتن رهبري شوراها و هدايت آنها به سوي قيام مسلحانه.

طي چند ماه بلشويکها توانستند رهبري را در دو شوراي بانفوذ پتروگراد و مسکو به دست گيرند. اقدامات دولت موقت به رهبري الکساندر کرنسکي براي رويارويي با اقدامات لنين و ياران بلشويک او ناکام ماند. کمونيست‌ها (حزب بلشويک) پرشمار نبودند، اما با تکيه بر شبکه فعالي از اعضاي جدي و با پشتکار، که لنين آنها را «انقلابيون حرفه اي» مي‌خواند، قادر بودند تا25 هزار نفر را در پتروگراد مسلح کنند.
لنين و استالين. لنين نسبت به قدرت گرفتن استالين هشدار داده و خواستار برکناري او شده بود.

در شامگاه 24 اکتبر بلشويکها در پتروگراد قيام مسلحانه اعلام کردند. «گاردهاي سرخ»، دسته‌هاي مسلح کارگران، سربازان و روشنفکران به پادگانها و ادارات دولتي حمله بردند، مراکز حساس را به تصرف در آوردند و وزراي دولت موقت را در «کاخ زمستاني» دستگير کردند.

در پاسخ به فراخوان لنين و بلشويکها که شعار «تمام قدرت به شوراهاً را طرح کرده بودند، »کنگره سراسري شوراهاي روسيه« با بلشويک‌ها اعلام همبستگي کرد. شوراي پتروگراد حاکميت کشور را به »شوراي کميسرهاي خلق« به رهبري لنين واگذار کرد. لنين در جلسه شورا نطقي هيجان انگيز ايراد نمود و به عنوان رئيس نخستين دولت سوسياليستي جهان زمام امور را به دست گرفت. او هدف دولت تازه را »حاکميت کارگران و دهقانان" و برپايي نظام سوسياليستي در روسيه اعلام کرد.

بلشويک‌ها مقاومت رقبا و مخالفان خود را در هم شکستند و قدرت خود را گسترش دادند. آنها در عين حال توانستند با طرح شعارهاي انسان دوستانه و عدالت خواهانه بسياري از روشنفکران و بخشي از لايه‌هاي محروم و ستم ديده را به سوي جنبش خود جلب کنند.

در دسامبر 1917 لئون تروتسکي کميسر خلق در امور خارجي، از جانب دولت انقلابي روسيه در برست ليتوفسک با آلمان و اتريش قرارداد آشتي امضا کرد. اين گام مهمي بود در تحکيم پيروزي بلشويک‌ها.

در برابر پيروزي برق آساي «سرخ‌هاً مخالفان نظام بلشويک جبهه متحدي از »ارتش سفيد" را تشکيل دادند و با حمايت کشورهاي غربي به نبرد با نظام انقلابي پرداختند. ارتش سرخ که با درايت تروتسکي بسيج و مجهز شده بود، در جنگهاي شديد و خونين موفق شد تا پايان سال 1920 پيروزي بلشويکها را مسجل سازد.

لنين که طي سوء قصدي در سال 1918 به سختي زخمي شده بود، در دو سال آخر زندگي عملاً از هدايت حزب و کشور ناتوان مانده بود. رهبري حزب به دست دو تن از ياران نزديک او افتاد که با هم دشمني ديرين داشتند: تروتسکي و جوزف استالين.

پس از مرگ لنين در ژانويه 1924 جوزف استالين مدعي جانشيني او شد. او با توطئه‌هاي زيرکانه و رشته‌اي از تصفيه‌هاي خونين، تروتسکي و ساير رقبا را از سر راه خود برداشت و در سالهاي بعد نظامي برافراشت که يکي از مخوف‌ترين رژيم‌هاي تاريخ شناخته شد و به عقيده? بسياري از کمونيست‌ها، ديگر ربطي به آموزه‌هاي مارکس و يا حتي لنين نداشت.


مواضع سياسي و مطبوعاتي لنين

لنين دريافته بود که براي دستيابي به انقلابي عظيم به کمک انقلابيون حرفه‌اي نياز دارد براي همين به سوئيس رفت تا با جورجي پلخانوف تبعيد شده، ملاقات نمايد. سپس به ديدار ديگر طرفداران اصلاحات سياسي که در پاريس و برلين اقامت داشتند، شتافت.

وي در دوران تبعيد با دختري به نام نادژدا کرپسکايا nadezhda krupskaya ازدواج کرد که حاصل آن فرزندي در برنداشت. لنين پس از آزادي در سال 1900، روسيه را ترک کرد و در سال 1902 در زوريخ روزنامه جرقه را انتشار داد. در جريان انقلاب 1905به روسيه بازگشت ولي پس از شکست نهضت به فنلاند گريخت.

در سالهاي تبعيد به سازماندهي حزب خويش پرداخت و نظريات خود را از طريق مقالاتش در روزنامه جرقه انعکاس مي‌داد.

لنين پس از پيروزي انقلاب روسيه در 16 دسامبر1917 (25 آذر 1296) اعلاميه‌اي خطاب به مسلمانان روسيه و مشرق زمين منتشر کرد «... ما اعلام مي‌کنيم که عهدنامه سري راجع به تقسيم ايران محو و پاره گرديد و همين که عمليات جنگي خاتمه يافت قشون روس از ايران خارج مي‌شود و حق تعيين مقدرات ايران به دست ايرانيان تامين خواهد گرديد». 

بازتاب اکتبر در جهان


انقلاب اکتبر يکي از رويدادهاي مهم قرن گذشته‌است. در ايران برخي از روشنفکران متجدد که کشور را با شرايطي آشفته و بحران زده روبرو مي‌ديدند، با شور و شوق از تحولات همسايه شمالي استقبال کردند. برخي از نويسندگان و گويندگان در مدح اکتبر و رهبر آن شعر و خطابه سرودند. از جمله ميرزاده عشقي و محمدتقي بهار. بسياري از مبارزان مردم دوست مانند حيدرخان عمواوغلي، احسان‌الله خان، سردار جنگل و شيخ محمد خياباني تحت تأثير جنبش بلشويک‌ها، به هواداري از حکومت شورايي پرداختند.


انديشه لنين در نزد برخي به عنوان «مارکسيسم دوران امپرياليسم يا آخرين مرحله سرمايه داري» به شهرت رسيد و به عنوان شالوده نظري انترناسيوناليسم پرولتري و کارپايه ايدئولوژيک بسياري از احزاب و جنبش‌هاي کمونيستي جهان شناخته شد.

انديشه لنين بر پايه برتري طبقه کارگر و حقانيت تاريخي آن استوار است. به نظر لنين طبقه کارگر حق دارد براي انجام رسالت تاريخي خود، به سلطه طبقات ديگر پايان دهد و سيادت مستقل خود را، که همان ديکتاتوري پرولتاريا است، مستقر سازد. افزار کارگران براي رسيدن به اين هدف حزب طبقه کارگر است که به گفته لنين «آگاه‌ترين عناصر طبقه کارگر» در آن گرد آمده و متشکل شده‌اند.

پس از مرگ لنين و با عروج جوزف استالين، ديکتاتوري بزرگي در شوروي به پا شد و در عين حال اين کشور با پيشرفت چشمگير اقتصادي به ابرقدرتي در سطح جهان بدل شد. به ويژه پس از پيروزي در جنگ جهاني دوم و عليرغم تلفات انساني بسيار سنگين در طول جنگ، شوروي به يکي از دو قطب جهان معاصر تبديل گشت.

اين رژيم در اوايل دهه 90 و پس از يک سري اصلاحات که توسط گورباچف، آخرين رهبر شوروي، انجام شده بود از هم فروپاشيد.

توصيف شخصي لنين :
وي جثه‌اي کوچک، چشماني ريز و از نوع چشمان مغولي و ريش متمايل به رنگ سرخ و چهره‌اي گرفته و شوخ نما داشت. کارگران را دوست مي‌داشت و نسبت به تزار قاتل برادرش نفرت داشت، ولي از طبقه بورژوا به مراتب بيشتر متنفر بود.
به عقيده مورخان غربي لنين از زمان مسيح و ژول سزار تا کنون متنفذترين و مؤثرترين مرد در تاريخ بشريت بوده و او را چکش انقلاب جهاني مي‌خوانند
مرگ لنين
لنين پس از سه سكته مغزي در فاصله سال‌هاي 1921 تا 1923 سرانجام در 23 ژانويه 1924 با زندگي وداع كرد اگرچه در مدت زمان پيش از مرگ وصيت‌نامه‌اي از خويش براي وارثان نظام سياسي خويش برجاي گذاشت.
جسد لنين را پس از مرگ موميائي کرده در زير بقعه موسوم به قبر سرخ در خارج کاخ کرملين گذاشتند و همه روزه زيارتگاه مورد احترام هزاران نفر از معتقدان و پيروان وي مي‌گشت . نقش صورت وي به ضميمه نقش صورت مارکس و انگلس نيز بر روي هزاران هزار پرچم (شبيه سه گانه مقدس در مسيح ) به عنوان “يک سه گانه غير قابل اعتراض نوين رستگاري“ درآمده بود .