دوشنبه، شهریور ۲۹، ۱۳۸۹

سبزها بخوانند



باسلام به همه دوستان
چندی پیش دوست عزیزمان (نویسنده وبلاگ آگاهی) مطلبی با عنوان امروز چه باید کرد منتشر کرد که دوستان دیگر نظرات خود را بیان کردند
در پاسخ به اینکه امروز چه باید کرد باید اول بدانیم که امروز چه میخواهیم.
خاطرم هست که در روزهای آغازین اعتراضات خیابانی که بسیاری از هموطنانمان با شبکه های bbc , voaتماس میگرفتند زمانی که مجری از آنها میپرسید که شما چه میخواهید ؟ هدفتان چیست؟ پاسخ شفافی نمیدادند . بهتر است بگویم که پاسخ شفافی نداشتند. چون حقیقتآ نمیدانستند که چه میخواهند. خب تا حدودی طبیعیست چون اعتراضات خیابانی یکباره و بدون پیش زمینه قبلی شکل گرفت و خب فرصتی برای هدفسازی و برنامه ریزی نبود, و کسی هم توقع چنین واکنشی از دستگاه حاکمیت نداشت. 
اما امروز که بیش از یکسال از ظهور جنبش سبز میگذرد و ماهیت حکومت در مقابله با خواسته های سیاسی مردم بر همه ی ما روشن شده است چه باید کرد؟!
 تا زمانی که افکار ,اهداف,اشعار حول محور انتخابات 88 میچرخد هیچ اتفاق مثیتی رخ نخواهد داد. جنبش سبز در صورتی میتواند موفق شود که یک جنبش فراگیر مدنی شود. یعنی جنبشی متشکل از جنبش دفاع از حقوق زنان, جنبش دفاع از حقوق کارگران, جنبش دفاع از حقوق اقلیتهاو دهها مورد دیگر که هرگاه توانستیم این اهداف را در جنبش سبز بگنجانیم آن وقت یک جنبش فراگیر هدفمند داریم که حمایت اقشار مختلف جامعه را درپی دارد.
تصور کنیم که اگر جنبش سبز با ایمان به اینکه دفاع از حقوق اقشار گوناگون جامعه در اولویت اهداف قرار دارد گام بردارد و نیازهای آنان را نیاز خود بداند و از حمایت میلیونی کارگران,بازاریان,اقلیتهای دینی و مذهبی, فعالین حقوق زنان و سایر اقشار معترض جامعه برخوردار شود کدام حکومت توان سرکوبشان را خواهد داشت؟
یک جنبش سیاسی صرف هرگز نمیتواند به ثمر برسد . زیرا همه ی مردم که سیاسی نیستند. همه مردم که خواهان دموکراسی نیستند.دغدغه همه مردم که محدودیتهای سیاسی نیست. البته درست است که ریشه همه مشکلات جامعه را باید در سیاست یافت. اما آیا مشود همه ی توده ها را در مسیر فعالیتهای سیاسی که در کشور ما بازی مرگ و زندگیست متحد کرد؟ فعالیتهای مدنی بسیار موثر تر از فعالیتهای سیاسیست اینگونه فعالیتها اگر هدفمند باشد در بلند مدت به دستاوردهای بزرگ سیاسی می انجامد
هرزمانی که توانستیم اقشار مختلف جامعه را از حالت انفعالی خارج کنیم و برای احقاق حقوق قانونیشان آنها را متحد کنیم. بدون اینکه فعالیت سیاسی انجام شود. قدم به قدم به دموکراسی نزدیکتر میشویم. دوستان اشتباه نکنیم برای بدست آوردن دموکراسی بیشتر از فعالیت سیاسی به فعالیت اجتماعی نیاز داریم. چون دموکراسی باید در قلب جامعه ظهور کند.دموکراسی را ملتها بوجود می آورند, نه دولتها.در دهه های اخیر فعالیت در قالب جنبشهای کارگری یکی از موثر ترین اقدامات در زمینه فعالیتهای اجتماعی و سیاسی در جهان بوده.البته هدف این نیست که یک جنبش سیاسی از نیازها و مشکلات اقشار جامعه در جهت مقاصد خود سوء استفاده کند و با استفاده از شعار های دلفریب و هیجانت آنان توده ها را در جهت دستیابی به اهداف خاص خود بسیج کنند(کاری که انقلابیون 57 انجام دادند). هدف این است که نیازهای اقشار گوناگون جامعه شناسایی شود و آنان را در راه رسیدن به حق و حقوقشان یاری کنند.
برای چنین فعالیتهایی هم نیاز نیست که حتما یک شخص یا گروه زبده از فعالین سیاسی اجتماعی رهبری یک ملت را به عهده گیرند.
مگر لنین که بود ؟آیا جز این است که لنین فعالیتش را از زمان دانشجویی با چند تن از همکلاسیهایش شروع کرد؟!
خوشبختانه امروز اکثریت قشر دانشجوی ما روشنفکر هستند و در اکثر دانشگاهها فعالیتهای دانشجویی انجام میگیرد. اما این فعالیتها به تنهای کامل نیست. هرزمان که جنبش دانشجویی به شکلی هدفمند با جنبشهای بیرون از دانشگاه همسو شد و از فعالیتهای صرفآسیاسی به اجتماعی مبدل شد تاثیرش را در جامعه خواهیم دید.
شروع همه جنبشها از گروههای کوچک ولی هدفمند بوده. در قلب جامعه نفوذ کردند در گذر زمان از میان این گروههای کوچک رهبرانی بزرگ زاده میشوند.
 ایا واقعآ تشکیل یک گروه کوچک باانگیزه و خلاق و هدفمند  که فعالیتهای کوچک خود را مثلا با هدف شکل گیری جنبشی در دفاع از حقوق کارگران  یا حقوق زنان,  شروع کند (به دور از هرگونه فعالیت سیاسی ) و باشناسایی افراد فعال در شهرهای دیگر که بطوری هدفمند و همسوی با یکدیگر این مجموعه های کوچک را پیش برند و در طولانی مدت تبدیل این گروههای کوچک به کروههای بزرگتر کاری نشدنیست؟؟ همه میدانیم امروز سپاه پاسداران به یکی از دشمنان ملت ما تبدیل شده است,(تمامی پروژه ها و صنایع سودآور کشور ما دردستان این ارگان است. از سهام مخابرات گرفته تا پروزه های کلان در منطقه عسلویه ,واردات دخانیت که انحصارآ در اختیار سپاه است .بخش وسیعی از واردات و صادرات کشور در اختیار سپاه است.و دهها مورد دیگر که قبلآ ذکر شده.که هیچگونه فضایی برای فعالیت بخشهای خصوصی  و مردمی باقی نمانده است. ) آیا شناساندن فعالیتهای اقتصادی و سیاسی این ارگان که تمامآ ضایع شدن حقوق مادی و معنوی مردم را در برداشته و با ارائه راهکارهای مناسب مبارزه مدنی در جهت تضعیف پایگاههای اقتصادی این ارگان در داخل کشور کاری نشدنیست؟!
برای اینگونه فعالیتها بارها راهکارهایی ارائه شد . از بعضی از دوستان وبلاگ نویس دعوت به همکاری به عمل آمد اما متاسفانه کسی دست یاری دراز نکرد,
همه فقط شعار میدهند و منتظر نشسته اند تا گذر زمان شرایط را تغییر دهد. ایا گذر زمان همیشه شرایط را به نفع ماتغییر میدهد. ؟ تکلیف سالهای طلایی عمر که به انتظار تغییر هدر رفت چه میشود؟
ایا امروزدر قبال سرنوشت خود و خانواده خود, سرنوشت این سرزمین, سرنوشت نسلهای آینده احساس مسئولیت نمیکنیم؟
ایا فقط معترض بودن به شرایط کنونی کافیست؟
اینجاست که فرق انسان روشنفکر با دیگران نمایان میشود. انسان روشنفکر در قبال جامعه و مردم احساس مسئولیت میکند. رسالتی بر دوش خود احساس میکند و به آن جامه عمل میپوشاند. بی آنکه به فکر نتیجه امروز باشد . او به فردا مینگرد. و در جهت تعالی بخشیدن به آگاهی جامعه گام بر میدارد. ایا امروز احساس میکنیم که روشنفکر هستیم؟
سوای از جنبش سبز که در اعتراض به نتیجه انتخابات شکل گرفت کشور ما دچار بسیاری از ضعفهای فرهنگی,اقتصادی و اجتماعیست که هرکدام از اینها میتواند به یک جنبش تبدیل شود, البته به شرطی که اعتقاد داشته باشیم که مشکل ما فرهنگیست و را چاره ما انقلاب فرهنگیست,
آیا مشکل کشور ما شخص احمدی نژاد است؟, یا خامنه ای ؟ آیا اگر امروز موسوی به جای احمدی نژاد بود مشکلات کشور ما حل میشد؟ آیا اگر مثلا اسم جمهوری اسلامی به جمهوری دموکرات ایرانی تغییر کند دیگر مشکلی نخواهیم داشت؟
 مشکل ما عدم آگاهی مردم کشور است..عدم اتحاد در میان اقشار جامعه است که از فقر فرهنگی سرچشمه میگیرد ,امروز اکثریت مردم از اقشار مختلف جامعه با شرایط سیاسی,اقتصادی,فرهنگی حاکم بر جامعه مخالفند اما فقط در حد همان مخالفت باقی مانده و هیچ حرکت اجنماعی در جهت رفع این مشکلات شکل نمیگیرد.آیا تا کنون از طرف خود مردم گامی مثبت در جهت حل این مشکلات برداشته شده؟ آیا برای کارگری که 6 ماه است حقوق نگرفته برای زنی که از شدت فقر به تن فروشی روی می آورد برای آن تحصیلکرده ای که که از بیکاری به دستفروشی روی آورده  برای آن معلمی که در مسیر رفت و آمد به مدرسه مسافر کشی میکند فرقی میکند که چه کسی رهبر است یا رئیس جمهور؟ فرقی میکند که حکومت اسلامیست یا کمونیستی؟درست است که همانطور که گفته شده ریشه همه ی این مسائل در سیاست است اما عدم آشنایی با حق و حقوق شهروندی ,عدم وجود هدف مشترک, عدم آشنایی با چگونگی به دست آوردن حقوقی که از آنها ضایع شده. عدم اشنایی با روشهای مدنی اعتراض که حق قانونی آنهاست و دهها فقدان دیگر که این زمینه را برای هر دولت و حکومتی به وجود میاورد که به نظام خودکامگی و دیکتاتوری مبدل شود,
موضوعی که  دولتها را مجاب میکند  که بر طبق میل مردم رفتار کنند و از مسیر اصلی خود خواسته یا ناخواسته منحرف نشوند اتحاد و همدلی مردم و بیداری و آگاهی جامعه است, در واقع افسار دولتها و حکومتها در دستان ملتهای آگاه است.
اگر تاریخ قبل از انقلاب ایران به خوبی مطالعه کنیم در میابیم که از 28 مرداد 32 به بعد ایران در مسیر رشد اقتصادی صنعتی علمی و فرهنگی قرار گرفت  و از کشور های منطقه پیشی گرفت و همه گان آینده ای بی نظیر برای این کشور پیش بینی میکردند اما تنها کمبودی که در کشور وجود داشت. عدم آزادی سیاسی بود.که به آن انقلاب عظیم ختم شد. اما چه شد. ایا بعد از گذشت بیش از 30 سال اهداف انقلاب به دست آمد؟!نه تنها آزادی سیاسی به دست نیامد بلکه مسیر رشد و پیشرفت کشور در مقاطعی کاملآ  از حرکت خود باز ماند و در ادامه بسیار کند به مسیر خود ادامه داد. آیا امروز انقلابی دیگر میخواهیم؟؟!!
بنده شدیدآ اعتقاد دارم که امروز راه  حل مشکلات اقتصادی و فرهنگی و سیاسی  ما  اتحاد بین مردم است. سوای از هر گرایش سیاسی   و مذهبی باید قبول کنیم که امروز بیکاری ,فقر وتورم ,مشکلات تحصیل بزرگترین مشکلات کشور ماهستند  و مهم این نیست که تو مسلمان هستی یا نه ,به احمدی نژاد رای دادی یا موسوی  ,خامنه ای را به رهبری قبول داری یا نه. مهم این است که امروز در این کشور حق ما در حال پایمال شدن است. و اتحادی عظیم میطلبد تا آنرا به دست آوریم.
و این وظیفه ایست که روشنفکران خود را در قبال آن مسئول میدانند,آنها پس از بررسی و شناسایی مسائل , مشکلات و نیازهای جامعه با آگاهی بخشیدن ,افکار جامعه را به سمت و سوی صحیح هدایت میکنند
اما امروز که فعالین سیاسی و اجتماعی در کشور ما شدیدآ زیر ذره بین هستند و به سختی میتوانند حتی به فعالیتهای اجتماعی دست بزنند>چه کسی باید بار سنگین این رسالت را بر دوش کشد؟
 آیا با خود اندیشیده ایم که ما امروز در کجای این گود به تماشا نشسته ایم؟!

دوشنبه، شهریور ۲۲، ۱۳۸۹

با شرح!

داشتم در دنیای مجازی گشت و گذار میکردم که چشمم به این تصویر خورد قصد داشتم به عنوان بدون شرح بذارم تو وبلاگ اما ترجیح دادم برای اینکه هدفم  از قرار دادن این تصویر روشن شود چند خطی در باره اش بنویسم:



درابتدا باید بگویم که نمیدانم که این تصویر اثر کسیت؟ در ایران زندگی میکند یا خارج از ایران؟ شیعه است یا سنی؟
چون  بسته به زمان و مکان و شرایطی  که این آقا یا خانوم داشته میتونسته  واسه این طرح ازش الهام گرفته باشه اما من میخوام از دیدگاه یک انسان بی طرف و بر حسب شرایط داخل کشور درباره این طرح با صاحبش صحبت کنم

دوست عزیزم که نمیدونم کی هستی و کجایی , هرکس در بیان عقیده آزاده ( البته عقایدی که به مقام ولایت خدشه وارد نکنه)
نمیدونم که این طرح باور خودته یا به سفارش کسی کشیدی. یا فقط خواستی یه چیزی کشیده باشی  به مزاج بعضیها خوش بیاد! 

واما در باره این طرح باید بگم که واقعآ هرچه فکر نکردم نتونستم رد پایی از اسرائیل در اختلافات شیعه و سنی پبدا کنم شاید از این اختلافات سوء استفاده کرده باشه, اما  عامل اختلاف بودن یه بحث دیگه ست
 اما به خاطر ندارم که اسرائیلی ها مراسم عمرکشون برپا کرده باشند
به یاد ندارم که اسرائیلی ها روحانیون سنی مذهب را زندانی کرده باشند
 به یاد ندارم که اسرائیلی ها شبانه مساجد سنی ها را تخریب کرده باشند
 به یاد ندارم که اسرائیلی ها به سنی ها اجازه ساخت مسجد و مدرسه نداده باشند
به یاد ندارم که اسرائیلی ها در کتب مذهبی و درسی خود از  ابوبکر و عمر وعثمان به بدی یاد کرده باشند 
به یاد ندارم که اسرائیلیها در ادعیه خود هزاران لعن و نفرین نثار خلفای اول ,ثانی,ثالث کرده باشند
به یاد ندارم که اسرائیلیها برای مناطق سنی نشین ایران فرماندار , استاندار و شهردار شیعه منصوب کرده باشند
به یاد ندارم که اسرائیلیها  حق نمایندگی مجلس شورای اسلامی به سنی ها نداده باشند 
به یاد ندارم که روحانی اسرائیلی بر سر منبر گفته باشد که دولت موظف است جلوی ازدیاد نسل سنی ها را بگیرد
به یاد ندارم معلم اسرائیلی به دانش آموزش گفته باشد که نام علی (ع) از ابتدای اسلام در اذان بوده و سنی ها بعدها آنرا حذف کردند!
به یاد ندارم دولت اسرائیل مردم مناطق سنی نشین ایران را در فقر و محرومیت  به حال خود رها کرده باشد 
و هزاران جفا در حق سنی های ایران که گمان نمیکنم اسرائیل در انجامشان دخالتی داشته باشد
اما خوب به خاطر دارم که همه اینها اقدامات نژاد پرستانه ی نظام ولایت فقیه است در حق هموطنان اهل سنت ما
جمهوری اسلامی در حالی دم از وحدت بین سنی و شعیه میزند که خود ابتدایی ترین حقوق انسانی بزرگترین اقلیت مذهبی کشور را نادیده میگیرد .نظام ولایت فقیه با اقدامات نژاد پرستانه خود چنان باوری را در فکر برخی ها بوجود آورده اند که گمان میکنند مذهب اسلام از ابتدا شیعه بوده و  تسنن فرقه منحرف شده از اسلام هستند. و بدتر از آن که برخی ها سنی  ها را نجس میدانند!!!
مسئولیت بوجود آمدن جنین طرز فکری به عهده کیست؟! چگونه است در نظام آموزشی و فرهنگی کشوری که خود را الگوی حکومت اسلامی در جهان میداند چنین طرز فکری پدید می آید که از پایه و اساس با آموزه های اسلامی  مغایرت دارد. مهم این نیست که حکومت مدام دم از وحدت اسلامی میزند مهم عملکردشان است . تا به حال چه اقداماتی در جهت این وحدت انجام شده؟
یعنی باید باور کنیم که سران مملکت از ستمهایی که بر اقلبیتهای دینی در ایران میشوند بی خبرند؟ یعنی صدای مظلومیت آنها که به گوش جهانیان رسیده به گوش آقایان نرسیده؟ چندی پیش که به روستایی بهایی نشین (در نزدیکی ساری )یورش بردند و خانه هایشان را تخریب کردند این خبر در همه ی جهان منتشر شد اما در ایران  کوچکترین انعکاس خبری نداشت  و هیچ پیگردی صورت نگرفت. درست است که بهاییون در جمهوری اسلامی جایگاهی ندارند و هیچ حق و حقوقی ندارند. حتی حق تحصیل .اما از مذهبشان که بگذریم مگر آنها انسان نیستند؟ مگر ایرانی نیستند؟ هر ایرانی ای با هر دین و مذهبی  باید از کلیه امکانات مادی و معنوی این آب و خاک بهره مند گردد. لابد اینها همه اقدامات نبروهای خود سر است؟ چگونه است که عبدالمالک ریگی در پاکستان شناسایی میشود و توسط سربازان گمنام امام زمان ,(با عملیاتی جیمزباند گونه) بین زمین و آسمان دستگیر میشود! اما این نیروهای خودسر قابل شناسایی نیستند!!!
آیا ممنوعیتها و محدودیتهایی که در جامعه برای اقلیتهای مذهبی وجود دارد کار نیروهای خودسر است؟!!!
نژاد پرستی دینی هنوز هم در میان  برخی از مردم جهان وجود دارد . اما هر انسان عاقل و عادلی میفهمد که نژاد پرستی در ایران حکومتی ست.
به واقعیت نزدیک تر میبود اگر به جای پرچم اسرائیل, پرچم جمهوری اسلامی را میگذاشتی و به جای وهابیت مینوشتی نظام ولایت مطلقه فقیه .

 یقینآ جمهوری اسلامی پدید آورنده اختلافات بین تسنن و تشیع  در دنیا نبوده, اما  نژاد پرستی  دینی در این نظام غیر قابل انکار است اگر اینگونه نبود شاهد این همه اتفاقات تآسف بار نمیبودیم.  

آقايان .آبروي رفته بازگشتني نيست





آقايان .آبروي رفته بازگشتني نيست


اينروزها آقايان سخت مشغول تلاشند تا بلکه بتوانند حرمت ازدست رفته خود را به دست بياورند
از لحظه اي که رهبر جمهوري اسلامي سال 1389 را سال همت و تلاش مضاعف ناميد (که گويي خود ميدانست سال پر مشقتي را درپيش دارد) همه ي شرکا (صداوسيما،سپاه پاسداران،ائمه جماعت و…)دست بکار شده اند تا همان اندک آبروي داشته خودرا که برباد دادند بازيابند...

یکشنبه، شهریور ۲۱، ۱۳۸۹

نامه تکان دهنده عبدالله مومنی درباره شکنجه و اعتراف گیری از زندان اوین به رهبر جمهوری اسلامی

سر من در چاه توالت بود، آن چنان که کثافت های درون توالت به دهان و حلق من واردشد و به مرحله خفگی رسیدم ...

  

عبدالله مومنی , سخنگوی سازمان ادوار تحکیم وحدت از زندان اوین در نامه ای خطاب  به رهبر جمهوری اسلامی  از شکنجه و نحوه اعتراف گیری در زندان  نوشت :
حضرتعالی در خطبه های نماز عید سعید فطر، اظهار داشته اید که “متهم هر چه درباره خود بگوید در دادگاه، این حجت است...
.
 آیا اعترافاتی که از طریق  شیوه های غیرانسانی و غیراخلاقی اخذ می شود نیز از نظر شما معتبر است ...؟؟؟  

پنجشنبه، تیر ۳۱، ۱۳۸۹

آیت الله خامنه ای متهم است به استبداد

من آقای خامنه ای را متهم می کنم
 به عكس رهبري كه در سمت راست من روي ديوار بود اشاره كردم و گفتم اين آقا در خطبه هاي نماز جمعه و پيش چشم همه و من و شما بارها و بارها حكومت پر از ظلم و جورش را با حكومت سراسر عدل اميرمومنان مقايسه مي كند و به اين وسيله صراحتا به مولاي متقيان و پيامبر خدا اهانت مي كند. اين تصويري است از دادگاه احمد قابل كه هيچ گاه از صدا و سيما پخش نخواهد شد،نقد رهبري اينبار از دادگاههاي جمهوري اسلامي شروع شده است .دادگاه متهماني كه به همين دليل واضح و مقاومت در قبال اتهامات، غير علني پخش مي شود و از چهره هاي سر به زيرمتهمان و گردن افراشته قاضي صلواتي و دوربين هاي متعدد شبكه هاي يكنواخت تلويزيون حكومتي خبري نيست. احمد قابل با شرح مختصر آنچه در دادگاه رفته است خبر مي دهد كه حتي ضبط صوتي براي ثبت دفاعيات در دادگاه نبوده است.....

رسانه های سبز با دروغ سازمان یافته دولتی مقابله کنند


میر حسین موسوی:

دروغ و ظلم رفتنی است


میر حسین موسوی در دیدار با جمعی از استادان انجمن اسلامی مدرسین گسترش دروغ را یکی از علایم زوال در جامعه دانست و تاکید کرد:”دروغ سازمان یافته مشرعیت زداست و ما امروز با دروغ سازمان یافته روبرو هستیم و رسانه های مجازی سبز باید حداکثر تلاش خود را در زمینه بر ملا کردن ابعاد این پدیده شوم و رو به گسترش به کار گیرند.”
به گزارش خبرنگار کلمه، میر حسین موسوی در ابتدای این دیدار ضمن تبریک اعیاد شعبانیه گفت :”عده ای اعتقاد مسلمانان و بویژه شیعه را در باره انتظار ظهور با خرافات زیاد آمیخته اند و مساله تا آنجا پیش رفته که امام زمان (عج ) را وسیله توجیه همه مسائل و مشکلات خود قرار داده اند.در حالی که دامان معصومین مورد اعتقاد ما از هرگونه ظلم و خرافات پاک است ،امام جمعه ای امام زمان (عج ) را حامی تصفیه های شورای نگهبان قرار داده است . البته ما منتظر هستیم که ببینیم ایشان چگونه از رضایت امام زمان از تصفیه و ستم هایی که به کاندیداها در طول نظارت استصوابی وارد شده ، اطمینان حاصل کرده اند.”

حمله به علوم انسانی یادآور تجربه حکومت های توتالیتر
وی سپس به حمله سازمان یافته ای که نسبت به علوم انسانی در دانشگاههای کشور اشاره کرد و گفت :”من با دیدن این حملات یاد تجربه بسیار تلخ و هشداردهنده حکومت شوروی سابق و دیگر حکومت های توتالیتراروپای شرقی می افتم .آنها از زمان استالین به بعد علوم اجتماعی را علومی بر آمده از جوامع سرمایه داری و بورژوازی می دانستند و به همین دلیل تدریس آن را جز در مواردی اندک ممنوع کرده بودند.تحریم و محدودیت این رشته ها چشم آنها را روی روند تغییرات سریع جهان و جامعه خودشان بست و انعطاف پذیری نظامشان را در مقابل تحولات اجتماعی کشورهای خود و چهان از بین برد و باید یکی از دلایل سقوط این نظام ها را نبود دانشمندان و نظریه پردازان خبره در علوم انسانی دانست.”
میرحسین موسوی یادآور شد:”آنچه از سخنان شهیدان بهشتی و مطهری بر می آید اعتقاد به فضای باز علمی در این زمینه بود و حتی شهیدمطهری می گفت که مارکسیسم را باید استادان معتقد به مارکسیسم در دانشگاه تدریس کنند.”
میرحسین موسوی با ابراز تاسف از رواج دروغ و دشنام و اتهام های بی سابقه در جامعه گفت :”ویژه نامه مفصلی حاوی دروغ و دستکاری تاریخ در آستانه بیست و دوم خرداد توسط روزنامه های دولتی و با پول ملت چاپ شد و در کنار آن بخشی از برنامه های صدا و سیما هم به این دروغ پراکنی ها اختصاص یافت.به نظر می رسد سرنوشت اقتدار گرایان در سراسر جهان شبیه هم است و روشهای آنها مشابه یکدیگر است.”
روش هایی تکراری برای پوشاندن حقیقت
موسوی در بخش دیگری از سخنان خود یک مثال تاریخی عنوان کرد :”از زمان استالین کتابهایی برای تاریخ حکومت کمونیستی تدوین شد که مهم ترین و رسمی ترین آن تاریخ حزب کمونیست شوروی بود .در این کتابها با توجیه تصفیه های رژیم استالینیستی در هر دوره تغییراتی بوجود می آمد .مثلا اگر در چاپ اول این کتاب عکس تروتسکی در کنار سایر سران شوروی دیده می شد ،در چاپهای بعدی این عکس ها با شگردهای روتوش حذف می شد.در باره مطالب هم وضع همین جور بود.البته آن موقع هنوز امکاناتی که امروز برای این طور حذف و اضافه ها توسط برنامه های رایانه ای بوجود آمده ،نبود.”
وی تاکید کرد: “متاسفانه امروز در ایران نیز همان روشهای اقتدارگرایانه دیروز در جعل و دستکاری تاریخ و واقعیت ها دیده می شود .این مساله امروز فقط به تاریخ انقلاب اختصاص ندارد .شما امروز به سخنان دولتیان گوش کنید .به نظر می رسد که کشورما کمترین نرخ تورم را دارد و یا رشد بیکاری به حداقل خود رسیده و یا آنکه کشور ما بیشترین سرمایه های اقتصادی جهان را جذب می کند و گویی سرمایه گذاران پشت دروازه کشور صف کشیده اند تا اجازه شرکت در سرمایه گذاری ها را بگیرند.دروغ گویی تا آنجا پیش رفته که می گویند مردم ما آزادترین کشور دنیا هستند.به نظر من باید تامل کنیم .آنها می دانند دروغ می گویند و یا حافظه شان دچار اختلال شده است. همین عکسی را که اخیرا از سحرخیز چاپ شده ،ببینید و یا خبر محکومیت آن خانم محترمی که جرمش فقط این بوده که شاهد زیر گرفتن یک شهروند توسط اتومبیل بوده ،کافی است که بفهمیم حکومت به کجا رسیده است. جالب است که خواهر ایشان نیز فقط به خاطر تسلیت گفتن به خانواده یکی از شهدای عاشورا ،محکوم به شش سال زندان شده است. آنگاه با وجود این موارد و صدها مورد مشابه باز هم می گویند که ما ازادترین ملت جهان شمرده می شویم.”
ابعاد گسترده دروغ و افسانه سازی در دولتیان
میرحسین موسوی گفت :” ابعاد گسترده دروغ در میان دولتیان به افسانه سازی و خلق توطئه های من در آوردی و عجیب و غریب منتهی شده است .دشنام و تهمت های سیاسی ، اجتماعی و اخلاقی و امثال آن را نیز باید به شیوه های دولتیان اضافه کرد.دشنام ها و تهمت هایی که کیفرهای سنگینی از نظر قانونی و شرعی دارد.لابد مسوولان قضایی نیز خواهند گفت قوه قضاییه ما مستقل ترین و بی طرف ترین دستگاه قضایی جهان است.”
رسانه های سبز با دروغ سازمان یافته دولتی مقابله کنند
موسوی با بیان این اینکه همه باید بدانند گسترش دروغ با این ابعاد می تواند یکی از علایم زوال یک نظام محسوب شود ،افزود :”دروغ سازمان یافته مشرعیت زداست و ما امروز با دروغ سازمان یافته روبرو هستیم و رسانه های مجازی سبز باید حداکثر تلاش خود را در زمینه بر ملا کردن ابعاد این پدیده شوم و رو به گسترش به کار گیرند،هنرمندان نیز همانگونه که با خلق پوستر جاودانه “دروغ ممنوع” موجی از حساسیت نسبت به دروغ را ایجاد کردند،امروز نیز از طریق تولید کلیپ ها و کاریکاتورها و پوسترها و سایر روشها باید با این پدیده شوم مقابله کنند.ما باید در مقابل هر تحلیل آمیخته به دروغ تحلیلی مبتنی بر درستی و حقیقت در اختیار مردم مان بگذاریم.اگر چه در این راه توش و توان مان به اندازه اقتدارگرایان نباشد.”
برنامه های هویت و چراغ و قتل های زنجیره ای را فراموش نکنیم
موسوی تصریح کرد :”ما باید بدانیم رواج دروغ با پول ملت و دلارهای نفتی نمی تواند پایه های یک نظام را استحکام بخشد و درکنار این حرکت همه باید در مرور ادعاهای اقتدارگرایان در باره افراد و زندانیان و شخصیت ها سوظن داشته باشند.ما نباید برنامه های هویت و چراغ و قتل های زنجیره ای یادمان برود.مبدا این جریان سیاه همان حوادث و روش ها ست.”
توجه به فرهنگها ، قومیت ها و مناطق مرزی اولویت تام و تمام دارد
موسوی در بخش دیگری از سخنان خود به حمله تروریستی اخیر در زاهدان اشاره کرد و گفت :”این جنایت را همه محکوم می کنند.هدف از این عملیات ضربه زدن به اتحاد ملی و مذهبی ما در سراسر کشور است .تامل در اینگونه اقدامات و ریشه یابی آن نباید صرفا در زمینه های امنیتی خلاصه شود.ریشه کن کردن تروریسم در گرو توسعه همراه با عدالت است .ریشه اینگونه اعمال با مشارکت مردمی که احساس عدالت بکنند و در امور مربوط به سرنوشت خود مشارکت داشتند ،ریشه کن خواهد شد.امروز توجه به مشکلات و مسائل فرهنگها و قومیت ها و مناطق مرزی اولویت تام و تمام دارد .”
کشور را با دروغ و سرکوب و پرکردن زندانها نمی توان اداره کرد
میرحسین با طرح این سوال که “آیا بهتر نیست که اندکی از شعارهای کر کننده خودمان در باره اصلاح امور جهانی کم کنیم و کنار یک بلوچ و یک سیستانی ،یک کرد و فارس و ترک و عرب صمیمانه بنشینیم و سر از مشکلات آنها در بیاوریم و با کمکشان فضای انسانی تر و عادلانه تری را ایجاد کنیم؟”گفت:” یک کشور ۷۰ میلیونی صاحب تمدن و بزرگ را ۷۰ میلیون مردم آن کشور می توانند اداره کنند و نه چند نفر!آن هم در فضای آمیخته با دروغ ،سرکوب و بستن دهانها و تعطیلی روزنامه ها و پرکردن زندانها.”
دروغ و ظلم رفتنی است
موسوی در پایان گفت :ان شالله تحقق وعده های حضرت حق را خواهیم دید که آنچه به نفع مردم است سرانجام باقی خواهد ماند .باید بدانیم که دروغ و ظلم رفتنی است.”
گفتنی است ، در این دیدار جمعی از استادان انجمن اسلامی جامعه مدرسین با میرحسین موسوی در باره مسائل مختلف کشوربحث و گفت و گو کردند.

سه‌شنبه، تیر ۲۹، ۱۳۸۹

رهبر جمهوری اسلامی، اطاعت از خود را “واجب شرعی” اعلام کرد




جـــرس: برای اولین بار و صراحتا، رهبر جمهوری اسلامی در پاسخ به استفتائی، خود را رسما یک "مجتهد جامع‌الشرایط"، "جانشین امام زمان در زمان غیبت" و همچنین "شعبه‌ای از ولایت ائمه‌ اطهار" و "ولایت رسول‌ خدا" نامید و خاطرنشان ساخت اطاعت از دستورات حکومتی وی، نشانگر "التزام کامل به ولایت فقیه" است.







به گزارش ایلنا، طرح‌کنندگان استفتاء از آقای خامنه ای پرسیده‌ بودند "خواهشمند است در خصوص التزام به ولایت فقیه توضیح دهید. به عبارت دیگر چگونه باید عمل نمائیم تا بدانیم که به جانشین برحق آقا امام زمان اعتقاد و التزام کامل داریم."

آقای خامنه ای در پاسخ آنان گفته است "ولایت فقیه به معنای حاکمیت مجتهد جامع‌الشرایط در عصر غیبت است و شعبه‌ای است از ولایت ائمه‌ اطهار که همان ولایت رسول الله می‌باشد و همین که از دستورات حکومتی ولی امر مسلمین اطاعت کنید، نشانگر التزام کامل به آن است."

بدین ترتیب رهبر جمهوری اسلامی، در پاسخ به استفتاء فوق الذکر، ابتدائا و رسما خود را یک "مجتهد جامع‌الشرایط" و "جانشین امام زمان در عصر غیبت" نامید و حکومت خود را "شعبه‌ای از ولایت ائمه‌ اطهار" و "ولایت رسول‌الله" ذکر کرد و خاطرنشان ساخت اطاعت از دستورات حکومتی ولی فقیه، نشانگر التزام کامل به ولایت فقیه است.

دو دهه پیش و پس از انتخاب آقای خامنه ای به رهبری (پس از درگذشت رهبر فقید جمهوری اسلامی)، مرحوم آیت‌الله العظمی منتظری و برخی از روحانیون برجسته ، وی را "مجتهد جامع‌الشرایط" برای صلاحیت رهبری ندانستند و به همین دلیل سالها مورد آزار و حصر و بی احترامی قرار گرفتند.

به گزارش خبرنگار حیات، محمد علی رامین معاون مطبوعاتی وزارت ارشاد دولت دهم، امروز پس از انتشار استفتاء آقای خامنه ای، در نشست خبری خود تاکید کرد: "اگر امروزه توجه دقیق داشته باشیم، تمام مبانی تحلیل های خود را از رهنمودهای امام خامنه ای استنتاج و انکشاف می کنیم."

جمعه، تیر ۱۱، ۱۳۸۹

مجهولی به نام حکومت دینی

مجهولی به نام حکومت دینی
آیا حکومت دینی را قبول دارید؟؟؟
همان طور که همگی مطلع هستیم در حوادث پس از انتخابات 88 وشکل گیری جنبش اعتراضی به نام جنبش سبز دستگاه حکومتی بارها این جنبش و رهبرانش را مخالف نظام اسلامی قلمداد کردند و عده ی بسیاری را به جرم دشمنی با نظام اسلامی و موازین اسلامی محاکمه و مجازات نموده اند و این جنبش را مغایر با موازین دینی معرفی میکنند این در حالیست که آقایان موسوی و کروبی بارها اعلام کرده اند که به جمهوری اسلامی و آرمانهای بنیانگذار آن معتقدند
اما فعالان حقوق بشر معتقدند که حکومت دینی فاقد موازین حقوق بشریست
زیرا نمیتواند خواسته های تمامی اقشار جامعه را در بر گیرد. این افراد به مواردی از قبیل حجاب اجباری و نادیده گرفته شدن حقوق مادی و معنوی اقلیتهای دینی اشاره میکنند
در میان طرفدارن حکومت دینی در ایران  سه دستگی وجود دارد:
دسته اول همان حامیان نظام جمهوری اسلامی هستند که که این حکومت را همانطوری که هست کاملا میپسندند و آنرا الگوی حکومت دینی به خصوص حکومتهای اسلامی در جهان میدانند
دسته دوم کسانی هستند که جمهوری اسلامی را قبول دارند اما اعتقا دارند که باید تغییراتی در آن ایجاد شود مثلآ تغییراتی در قانون اساس و نحوه ی اجرای آن. تغییراتی در قانون انتخابات و شیوه ی نظارت بر آن وتغییراتی در اختیارات رهبری
دسته سوم کسانی هستند که حکومت دینی را قبول دارند اما نظام جمهوری اسلامی و ولایت فقیه را به هیچ عنوان نمیپسندند و معتقدند که این حکومت از اساس ایراد دارد و مغایر با موازین اسلامی است
و در آخر بسیاری هستند حکومت دینی را قبول ندارند و اعتقاد دارند حکومت دینی خواه ناخواه این پتانسیل را دارد که به نظام دیکتاتوری دینی مبدل شود.((البته مخالفان حکومت دینی بارها گفته اند که با خود دین هیچگونه مخالفتی ندارند چون حکومت دینی مقوله ای جدا از دین است)) این دسته از افراد معتقدند که چون تعریف کامل و جامعی از موازین دین درحکومت دینی نمیتوان ارائه داد نظام دینی این اختیار را به حاکم وقت میدهد که موازین دینی را آنطور که میپسندد تعبیر واجرا کند به عنوان مثال میشود به تفاوت 2 دیدگاه دینی اشاره کرد:
دین از نگاه دکتر شریعتی و دین از نگاه مصباح یزدی
اما نظر شما چیست؟؟؟؟؟
آیا حکومت دینی را قبول دارید؟؟؟ چرا؟؟؟؟؟

آگاهی
سلام دوست عزیز من یک مسلمانم آنهم مسلمانی که از روی تحقیق آنرا پذیرفتم ولی با حکوت اسلامی مخالف نیستم من با حکومتی موافقم که مردم انتخاب کنند یعنی حکومت جمهوری یعنی اگر اسلامی خواستند اسلامی ُاگر سکولار خواستند سکولار ُاگر هر چیز دیگری که خواستند آنهم اکثریت
ولایت فقیه را که از ریشه قبول ندارم چون این شکل حکومت را اسلامی نمیدانم بلکه عین شرک است

ترنج
سلام
من هم با نظر دسته آخر موافقم. حکومت دینی رو قبول ندارم
اما این به این معنی نیست که دین رو قبول ندارم. دین سر جای خودشه
اما دین باید از حکومت جدا بشه. حکومت دینی بیشتر از هرچیزی به دین لطمه میزنه

شهرام:
سلام و درود بی پایان به سورنای عزیز . . .

درسته همانطور که شما اشاره فرمودید حکومت دینی ناخاسته به حکومت دیکتاتوری تبدیل میشود و بزرگترین دشمن انسان جهل و نادانیست > منم به احترام به تمام نظرات و اعتقادات احترام میگذارم و خواهم گذاشت . . .

بقیه حرفا بمونه تو دلم و بهتره نگم چون آگاهی مردم آنقدر بالاست که نیازی نمیبینم که توضیح برم . . . .

بهرحال ممنون که بهم سر زدی و این کارو حتما دوباره انجام بده خوشحال میشم . در ضمن فقط منو دعوت نکن نظر هم بده .

موفق و موید باشی و به امید پایداری و آزادی من و تو و همه کاروان سبز. .

امیر:
سلام.
خوب من حکومت دینیو به هیچ عنوان قبول ندارم چون سیاست یعنی دروغ و کلک.اما چیزی که تو تمام ادیان گفته شده عکس این واقعیت.یعنی دروغ و دیگر کاراهایی که لازمهی یک سیاست چه بخواهیم چه نخواهیم تو دین گناه کبیره به حساب میاد.من نظر شخصیمو در مورد دین نیازی نیست بگم.اما حکومت دینیرو قبول ندارم.دین یک چیز کاملا شخصی و قوانیی ۱۵۰۰سال پیش گرداننده خوبی برای سیاست و دنیای امروز نمیتونه باشه.ولایت فقیه و جمهوری اسلامی یک دروغ بزرگ که باهاش اهرم فشار درست کردن برای همون مواردی که شما تو مطلبتون اشاره کردید.فکر نکنم تمیز دادن دین واقعی با دین ساختگی حکومت کار سختی باشه.
سپاس از دعوت شما دوست عزیز.سبز باشی

کوروش:
سلام به تو دوست عزیز-اولین میخواستم ازت تشکر کنم به خاطر اینکه به من خبر دادی که آپی-دومن میخواستم تو نظر سنجیت شرکت کنم.:حکومتی اسلامی و دینی را قبول دارم به شرطی که به روز باشد-قوانین حقوق بشر را رعایت کند .به حق همه احترام بگذارد و مهمتر از همه مردم را ازیت نکند.مثلا من یکی از مخالفان سر سخت اعدام و سنگسار هستم.

خوشه چین:
حکومت دینی رو قبول ندارم
مذهب خاصی رو هم برتر سایر مذاهب ترجیح نمیدم
میدونم خیلی از دوستانی هم که گفتن مسلمونن جدی نگفتن
میترسن بگن لامذهبن

سیاوش:
درود بر سورینا عزیز
در ابتذدا من فبل از انتخابات و و این موضوعات و انتخاب میان بد و بدتر این اعتفاد را داشتم که دین باید جدا باشد .
یه موضع کلی الیته به نظر من چه ادیان سامی که پیامیرانشان ( محمد عیسی و ابراهیم ) بودهاند ( امیدوارم در اینجا کسی فک نکند بهش توهین شده ) حرفی از خرد گرایی نزده شده به خصوص در دین یه نام اسلام .
اما پیامبران آریایی ( زرتشت مانی و مزدک ) به خصوص زرتشت همه افکار و عقایدشان خردگرانه هست
حال با اینکه من با ابن نظریه که کسی از سرف خدا یهوه الله و حتی اهورامزدا خرد گرایی باشد مخالفم و این در حالی هست که هیچگاه زرتشت خود را به عنوان کسی از از طرف اهورا مزدا انتخاب شده عنوان نکرد .
خوب با این مفدمه به اصل میپردازم
آیا حکومت دینی را قبول دارید؟؟؟ چرا
من به هیچ وجه دین را فبول ندارم چون دین همواره مخالف پیشرفت و به ازادی رسیدن انسانها می شود .
اصلا زرتشت را مقال میزنم ( با اینکه به نظرم من تنها دینی هست که کاملا خرد گرانه و منطفی هست ) دلیل اصلی شکت ایرانیان در فادسیه همین موبدان زرتشتی بودند که آنقدر دین زرتشت را در امور کشور دخالت دادند که مردم برای نجات و راهایی خود از موبدان آن توان و قدرت که داشتند را برای مقابله با تازی ها بکار نبردند به امید اینکه مانند قبل آزاد باشند ولی افسوس که این رویا هیچ گاه به حفیفت نه پیوست و ما داریم چوب 1400 ساله به نظر من موبدان زرتشی را میخوریم که بیش از ححد دین را در امور زندگی دخالت دادند
در کل هر کس میتوان با توجه به اعتقادات خود دین یا طریفت یا فرقه خود را انتخاب کند اما این نکته را فراموش نکنیم که هیچگاه دین باعق پیشرفت کشور نخواهد شد
پس پاسخ آیا حکومت دینی را قبول دارید؟؟؟ چرا؟؟؟؟؟
من به طور 100درصد با دین مخالفم این دین میتواند دین خرد گرایی زرتشت پاک باشد یا دین محمد که با شمشیر وارد شود
پس زنده باد ایران آریایی
استقلال آزادی ایران آریایی
خرد نگهدار شما باد
یک مسلمان ایرانی تنها از این جهت مسلمان است که پدرش مسلمان بوده است و پدر او نیز بهمین دلیل مسلمان بوده که پدری مسلمان داشته است و پایان این خط زنجیر به زرتشتی فلک زده ای می رسد که با شمشیر عرب لا اله الله گفته بود !! بی آنکه حتی معنی آنرا دانسته باشد!! دکتر شجاع الدین شفا
پس اگر دینی را انتخاب کرده اید اکیدوارم با تحقیق و بته بدون اجبار باشد
--
ایرانی آریایی باش و به تاریخ 7000 هزار ساله خود افتخار کن

ارمان:
با سلام به شما دوست خوب!

بحث بسیار منطقی را پیش کشیده اید. اول اینکه من فردی مذهبی هستم و به دین اسلام اعتقاد دارم و معتقدم جامعه بدون دین ره به مقصد نخواهد برد .
دوم ولی بنا به دلایلی که ذکر خواهم نمود بهیچوجه تلفیق دین در حوزه سیاست را کار درست و معقولی نمی دانم و به جد ایمان دارم که نابودی و اضمحلال دیانت هنگامی شروع خواهد شد که خود را درگیر امور عرفی یا دنیوی کند. کاری که اربابان کلیسا در قرون وسطی انجام دادند و نتایج هولناک ان تا ابد بر پیشانی دینکاران مسیحی باقی خواهد ماند.
بعلت اینکه احکام صادر شده در حوزه دیانت مربوط به قرون قبل است و در 15قرن گذشته وضعیت سیاسی اجتماعی فرهنگی اقتصادی جوامع بشدت دسخوش تغییر شده لذا بسیاری از امور وجود دارند که برمبنای قوانین دینی نمی توان انها را تفسیر و تاویل نمود و بشرمی تواند با وضع قوانین جدید ان امور را به سامان برساند .
ودیگر اینکه دینکاران در حوزه دین نظر واحد ندارند و هر عالمی تفسیر و تاویل خاصی از ایات و احکام الهی دارد . زیرا مشاهده می کنیم که کتب تفسیر قران بصورت متعدد و متکثر وجود دارند عالمان سنی و شیعی هرکدام روایات و تعابیر متفاوتی از قران دارند مثلا در زمینه ولایت یک فقیه بر مردم بسیاری علمای شیعه منجمله علامه نایینی و اخوند خراسانی و ایت الله بروجردی و ایت الله خویی به این ولایت هیچ اعتقادی ندارند و گروهی انرا شرک می دانند! علمای اهل سنت جملگی انرا رد کرده اند . همه علما نیز معتقدند حقیقت در دستان انان قرار دارد و باقی اشتباه می کنند! از طرف دیگر با برقراری حکومت دینی خاص جبرا حقوق دیگر مذاهب و فرقه ها ازبین خواهد رفت و شرایطی ایجاد خواهد شدکه بسیاری از پیروان ادیان دیگر نتوانند در سرنوشت کشورشان سهیم شوند و از یکسری امتیازات محروم خواهند شد.
حکومت دینی برای متولیان و طرفداران خود امتیازات و مزایای خاص در نظر خواهد گرفت و باقی مردم نمی توانند ان مزایا را داشته باشند!
اصولا باید ببینیم تشکیل حکومت دینی چه فایده هایی برای جامعه خواهد داشت ؟ ایا جامعه می تواند با قوه قهریه و زور حکومت دیندار شود؟ ایا با تشکیل این نوع حکومت مردم به رفاه و اسایش دنیوی خواهند رسید؟ ایا فساد اخلاقی و مالی ریشه کن خواهد شد؟ ایا تبعیض و بیعدالتی و بی قانونی ازبین خواهد رفت؟ با توجه به تجربه قرون وسطی و نیز تجربه حکومت اسلامی در سی و یکسال اخیر نه تنها موارد مذکور ازبین نرفته اند بلکه جامعه بمراتب در جهل و فساد و تبعیض و زورگویی غوطه ور شده و به مرز فروپاشی اجتماعی رسیده ایم. پس برای حفظ ارکان دین و احترام به دستورات الهی لازم است که ملت اگاهانه رای به حکومتی سکولار دهد تا ضمن احترام به حقوق تمام ادیان و نیز رعایت کامل حقوق بشر کشوری پیشرفته و دمکراتیک را شاهد باشیم! البته بحث بسیار گسترده است ولی مجبورم همینجا انرا خاتمه دهم . تشکر از حوصله خوانندگان محترم!

داریوش
ا بهترین درود ها
همانگونه که در تاریخ دیدیم و از ان پندگرفتیم حکمومت های دینی در هر کحا و با هر نامی انگیزه پس رفت مبازره با ارادی و دمکراسی شده اند قانونی که با نام خدا بیاید نمیاتوان انرا نفی کرد و یا گفت اشتباه است و میدانیم حکمتهای دینی درست یا نادرست تمامی حرکات و فانون ها و گفتار خودشان را به خدا و ایاه ای او نسبت میدهند و همانگونه که مبینیم مخالفت با شخصی میشود مخالفت با نایب امام زمان و مخالفت با خود امام زمان و در اخر مخالفت با خدا یعنی شما مخالفت با شخص به مخالفت با خدا میرسید انتفاد از این گونه حکومتها هم به همین گونه است انتقاد از حکومت اسلامی و یا کشیشان کاتولیک میشود مخالفت با خدا و یا به انگیزه سیاه و یا سرخ بودن مو در اتش بسوزند دین یک مسیله شخصی است و نباید در سیاست دخالت داده شود تمامی پیشرفت اروپاییان و امریکاییان دیر تر هم از اینحا اغاز شد که دین را از سیاست سوا کردند در حالی که امریکایی ها و اروپایی ها از دید دینی بسیاری افراطی تر از مسلمانان هستند ولی در سیاست دخالت نمیدهند

احسان:
سلام دوستان عزیز
ظاهرا دوستانی که اینجا کامنت گذاشتند طبق جریانی فکر می کنند که به اون گفته میشه روشنفکری دینی
آقایون و خانومای محترمی که میگن دین را قبول دارند ولی سنگسار رو قبول ندارند به اطلاعتون می رسونم که این مقوله سنگسار داخل در دین اسلام است و جدایی ناپذیر است
ضمنا حکومتی به اسم جمهوری اسلامی قابل تحقق نیست زیرا اگر اسلام قرار باشه حکومت کنه پس جایی برای جمهوریت نمی مونه
این کلمه ی جمهوری اسلامی دقیقا مثل روشنفکری دینی است که غیر قابل وجود پیدا کردن است
یادتون نره که:دیکتاتوری نعلین بسیار خطرناکتر از دیکتاتوری چکمه است

رضا رئیسی:
سلام. عزیز دل در حکومت های کاملا سکولار و یا حتی لائیسته هم نمونه های بارزی از دیکتاتوری وجود دارد مثل حکومت نازی کمونیست ها و غیره و غیره . تعبیر اینکه حکومت اسلامی مترادف است با دیکتاتوری از اساس دچار ایراد است . مهم در هر حکومتی بدور نرفتن از قانون و آرمانهای اون هست اسلام هم دین تسماح تساهل هست و اتفاقا با معیارهای حقوق بشر سازگار . ولی مثل همه مرام ها و ایدئولوژی ها افراد آنرا می توانند تفسیر به میل کنند و چیزی بسازند که تطابقی با اصل دین ندارد .
موفق باشید

مجمع جوانان آذربایجان:
سلام دوست و همرزم عزیز من هیچ اعتقادی به حکومت اسلامی ندارم و کسانی هم که فکر می کنند با رفتن جمهوری اسلامی اسلام یا دین مردم نابود میشود کاملا در اشتباها پاسخ من با این نفرات این است که آیا در در این ۱۴۰۰ سالی که حکومتی با نام دین در سر کار نبود مردم بی دین شدند مگر دین یک مسئله شخصی است و کسی را نه می توان با زور به دین آورد یا خارج کرد. از این که با نظراتتون خوشخالم کردین بسیار ممنونم . دوست عزیز و همرزم گرامی به خدا قسم من حاضرم جونمو واسه سربلندی ایران بدم ولی دوست ندارم کسی خونم را برای خودشون ثبت کنند من از این ناراحتم که ما درایم همگی به نوعی از چندین مسئله غفلت می کنیم که این مسائل منو آزار میده

سیاوش:
چیزی که من می خواهم برای ایران اتفاق بیفتد یک رویا است که احتمالش نزدیک به صفر است. ایران به یک سردار دلیر مانند نادر شاه بزرگ نیاز دارد. یک دیکتاتور میهن پرست. دموکراسی و این چیزها فعلا برای سرزمین ما زود است. یک دیکتاتور سفید و میهن پرست مانند نادر شاه یا رضا شاه نیاز داریم که نخست پرچم ملی شیر و خورشید نشان را به ایران بازگرداند و آخوندها و متعصبین دینی را با مشت آهنین خود سر جای خود نشاند و سپس چندین سال کار فرهنگی مداوم و بدون توقف انجام شود و همزمان اقتصاد کشور هم رو به شکوفایی رود. همچنین باید قدرت لازم و مشت آهنین داشته باشد تا به محض فروپاشی این رژیم تجزیه طلبان مانند زمان مشروطه و پیش از حضور رضا شاه رویای جدا کردن بخش های مختلف خاک سرزمینمان را در سر نپرورانند و قدرت های خارجی همسایه مانند روسیه هم جرات چپ نگاه کردن به ایران را نداشته باشند.
می دانید چرا این تئوری من یک رویاست؟ دو دلیل دارد. نخست اینکه دلاورانی مانند نادر شاه و رضا شاه در دنیای امروز و ایران امروز نایاب هستند و دوم اینکه به فرض محال اگر چنین شخصی هم پیدا شود ما آنقدر بر سر او نق می زنیم و غر غر می کنیم و آزادی آزادی می کنیم (در حالی که نه آزادی را می شناسیم و نه فرهنگ آن را داریم) که یا خودمان او را می کشیم مانند نادر و یا قدرت های خارجی از این غر غرهای ما استفاده می کنند و با رضایت ما آن شخص را سرنگون می کنند مانند زمان رضا شاه.
پس زنده باد رضا شاه بزرگ زنده باد نادر شاه بزرگ

شمشیر:
ولا تو میهن پرست نیستی اسم وب و عوض کن بذار وطن فروش بی دین
ثانیا حکومت دینی برای همه مسلمونا لازمه
ثالثا اگر دین نبود ننه و بابای تو به هم حروم بودن و اونوقت تو حرومزاده متولد میشدی
شاید هم حروم زاده ای . برو از ننت سوال کن
رابعا تا بچه های غیور حزب اللهی تو ایران هستن شما کون نشورها آرزوی حکومت لائیک و به گور میبرید
سعی کن دیگه مطلب ننویسی
دفعه بعد قامت و توی باسنت میکنیم

تفنگت را زمین بگذار:
حکومت دینی خوبه اما اینا دین حکومتی دارن حکم حکومتی یعنی دین ما اینو قبول نداریم نه اینکه دین رو قبول نداریم چیزی که الان هست رو قبول نداریم بعدم اینا که دارن میگن شما سبز ها مسلمون نیستین و ... بدنن که شعار ما چی بود و هست
یا حـــــســــیــــن مــــیرحـــســـیــــن

ارمان:
این ادم بی نزاکت و بی تربیت طرفدار اخوندهای لامذهب و جنایتکار که اسم خودش را شمشیر گذاشته چند چیز را متوجه نشده و لازم است انها را اویزه گوش خود قرار دهد!
اول اینکه قبل از انقلاب ۵۷که حکومت دینی نبود ننه و بابای این ادم باهم ازدواج کرده اند لذا عقد انها غیر شرعی و اقای شمشیر حرام زاده تشریف دارند!! درضمن پدربزرگ و مادربزرگش نیز همین قاعده در باره اشان صدق می کند. اعتراض وی مسموع نخواهد بود زیرا خود این نظریه را قبول دارد!

دوم اینکه بچه های غیور!! حزب اللهی در مقابل ملتی بزرگ هیچ توانی ندارند و هیچ غلط اضافی نخواهند کرد و اگر روزش رسید همه اشان را با پس گردنی تابع نظر اکثریت و صندوق رای خواهند کرد و انها مجبورند نظر اکثریت را بپذیرند وگرنه بسختی مجازات خواهند شد.

سوم: کسانی از الفاظ مستهجن استفاده می کنند که ننه و بابای بی تربیت داشته باشند و نیز اینجور ادمها مامورین خوبی در کهریزک و اوین برای اعمال منافی عفت هستند! برای همین است وی ابایی از بکاربردن الفاظ موهن ندارد!

چهارم:اگر حکومت دینی برای همه مسلمانان لازم است این لزوم را چه کسانی تشخیص می دهند؟ خود مسلمانان اگر رای منفی به حکومت دینی دادند این ادم و همپالگی هایش باید بروند کشکهای خود را بسابند تا بیکار نمانند !

پنجم: امید است با این جوابها شمشیر و دوستان مثل خودش کیفور شده باشند!!!

بهار:
سلام سورنا عزیز از جدی وپی گیر بودنت خوشم میاد .ببین من راحت تر می گم که من اصولا هیچ دینی رو قبول ندارم .این بحثش خیلی مفصله که دین چرا بوجود امد و چرا گسترش پیدا کرد. اما من فکر می کنم استفاده از دین در سیاست یعنی بدست گرفتن افسار همه وسواستفاده از احساسات اعتقادی.و توجیح کردن اعمال با استفاده از نام دین.اگه اسلامی پس جمهوریش چیه ؟.و اگه جمهوری هست اسلامی تنگش چیکار می کنه.؟
اخلاق سالم لازمه یک سیاست درسته نه دین چه برسه به اینکه اسلامم باشه.

تانیا:
سلام دوست عزیز
اول این حکومت اسلامی نیست و حکومت ملایا نه (شیخ ها)
دوم دین و حکومت باید از هم جدا بشن
دین من هم اسلامه ولی اسلام راست توی قران هست
هر چی داخل این حکومت اسلامیه واسه گمراهی
هدف ما هم فقط از بین رفتن یه مشت شیخه
این حکومت به طور کلی مشکل داره
از رهبری
از رییس جمهور
*فنلاندیهای بی نماز رتبه اول کم فسادی را دارند. ایرانیهای با نماز از این نظر در رتبه 109 قرار دارند
پس دین هیچ ربطی به حکومت نداره
و جنبش سبز هم اگر بخواد این راه که اسلام و حکومت رو با هم قاطی کنه باشه ما از همین حالا را ه مونو از جنبش سبز هم جدا می کنیم
*اگر شما مسلمانان به سختی زندگی می گذرانید. بدانید که مسلمان نیستید (ایا جز اینه که نصف ایران در فقرند)
*حکومت اسلامی ایران وارث معاویه هس نه علی. کمی دقت کنید... ( حکومت علی کجا حکومت شیخ ها کجا)
*ملا ها کاری کرده اند که مردم به حکومت دیکتاتوری و دست نشانده شاه پهلوی غبطه بخورند
*دغدغه علی تقسیم عادلانه بیت المال بود نه شکیات نماز. ملا چرا دین را منحرف کرده ایی
و جز اینه که ما رو درگیر خودمون کردن از جمله حجاب و ....
ما ایرانیها هزاران سال است که بت پرست هستیم در این دوران تنها نوع بتها عوض شده است و ... هزاران دلیل دارم که این حکومت اسلامی نیست
و نام اسلام نباید در کنار ان باشه

و اما شعار ما( استقلال ازادی جمهوری ایرانی)

شهین:
حکومت دینی میشه همون چیزی که در گذشته انسان تجربه اش رو داشته یعنی زمان حاکمیت کلیسا بر مردم. حکومت دینی یعنی فریب مردم نه چیزی غیر از این. این رو تاریخ به ما ثابت کرده

میترا:
دوستانی که میگن حکومت دینی خوبه
اولا باید بدونیم هدف از حکومت دینی چیه؟
اگر هدف از حکومت دینی گنجوندن احکام و قوانین و مجازاتهای شرعی در سیستم حاکم بر جامعه باشه. خب در دین اسلام حجاب واجبه. ولی آیا همه ی شهروندان اون کشور مسلمان هستند؟ پس مطمئنآ عده ی زیادی از شهروندان فقط برای اینکه مجازات و محاکمه نشوند مجبورند حجاب اسلامی را رعایت کنند . که مطمئنآ حجاب اجباری نه تنها رضایت شهروندان را جلب نمیکند بلکه احساس مجبور بودن به انجام کاری بی اعتمادی به سیستم حاکمیت و دین گنجانده شده در سیستم را به همراه داره. جدای از اینکه حجاب اجباری با حقوق بشر مغایرت داره
نکته ی بعدی اینکه مطمئنآ در حاکمیت دینی ناخواسته بیشترین امکانات و مزایا شامل حال پیروان دین حاکم میشوند که این خود علاوه بر اینکه تبعیض نژادی و خلاف حقوق بشر به شمار میرود بلکه دلیلی میشود که بسیاری از شهروندانی که پیرو ادیان دیگری هستند ناگزیر به خارج از آن کشور مهاجرت میکنند که این خود باعپ از دست دادن سرمایه های انسانی در زمینه علم و اقتصاد و فرهنگ و سیاست میشود
نکته ی دیگر که به نظر من مهمترین خلاء در حکومت دینی به شمار میرود همون مسئلیه که خود شما بهش اشاره کردید عدم وجود تعریف و تعبیر کامل و جامع و ثبت شده از مبانی دین هست.. مشکلی که اکنون در قانون اساسی ما وجود دارد. این خلاء امکان هرگونه برخورد و تصمیم گیری در قالب قانون را به دستگاه حاکمیت میدهد. و از آنجائیکه دستگاه حاکم بر کشور مدام درحال تغییر است (مثلآ تغییر روءسای سه قوه ی مجریه . مقننه .و قضاییه) هرکدام میتوانند با معیارهای خود مملکت داری دینی راانجام دهند. به عنوان مثال میتوان به خلافت علی و خلافت معاویه و یزید اشاره کرد. هرسه اینها به امیرالمومنین مشهور بودند. به نام اسلام حکومت میکرند. علی به نام اسلام عدالت میکرد و یزید به نام دفاع از اسلام در مقابل حسین لشکر کشید و آن جنایت را رقم زد.
در حال حاضر در قانون اساسی ما هم این ضعف وجود دارد. وقتی در قانون ذکر شده که ((هرگونه تجمع و راهپیمایی به شرطی که مخل مبانی اسلام نباشد آزاد است)) واقعا از مخل مبانی اسلام بودن یا نبودن را چطور میشود تعبیر کرد؟؟ با کدام ملاک میشود تعیین کرد که این تجمع مخل مبانی اسلام هست یا نیست؟؟ مطمئنآ دستگاه حاکمیت اگر مخالف آن تجمع باشد به راحتی میتواند آنرا مخل مبانی اسالام معرفی کند و اجازه راهپیمایی صادر نکند و یا انرا سرکوب کند.
علی (عَ) نمونه ی بارز عدالت بود خب شاید او میتوانست حکومت اسلامی را اداره نماید. اما بعد او چه شد؟؟ علی که تا قیامت زنده تماند.
زمانی که در صفین سپاهیان معاویه قران بر سر نیزه کردند علی نظر اکثریت را پذیرفت با اینکه میدانست اشباه است و حکمیت را پذیرفت. اما امروز میبینیم که دستگاه حاکمیت جوانی را به جرم پرتاب کردن سنگ به سوی پلیس بازداشت شد و درداگاه محارب شناخته شد و اعدام شد. پس چطور علی سپاهیان معاویه را تارو مار نکرد؟؟ انجاست که تفاوت در باورهای دینی آشکار میشود
خب نتیجه تصمیم گیری های غلط در دستگاه حکومتی این است شهروندان همه را از نگاه دین میبینند و اعتقادات مذهبیشان روز به روز کمرنگتر میشود..
طیق توضیحاتی که دادم اعتقاد دارم حکومت دینی نمیتواند از لحاظ مادی و معنوی حکومت مناسبی باشد

ایرانی:
اگر کمی دقت کنیم میفهمیم که تمام کشورهایی که حکومت دینی دارند کشورهای عقب مانده هستند. و در زمینه اقتصاد و علم و سیاست رشد نکرده اند
چون همیشه در تاریخ دین ابزار دست حاکمان بوده تا بتوانند بوسیله آن بر مردم حکومت کنند. و همیشه مردم را خرافی و بااعتقادات افراطی دینی نگه میدارند که بهترین شیوه برای حکومت است
و مطمئنآ در چنین فضایی رشد علمی و فرهنگی امکان پذیر نیست

نوشین:
اما فعالان حقوق بشر معتقدند که حکومت دینی فاقد موازین حقوق بشریست - دقیقا" این حرف درسته
دین باید از سیاست جدا باشد در چند سد سال گذشته در اروپا ولتر و دیگران با دین یهودی مخالفت اساسی کردند و کتابها نوشتند و دشمنانی هم در این راستا پیدا کردند و انتقادهای تند و عجیب شدند اما در عوض باعث خیر و برکت انسانی شدند و در اروپا انقلاب فرهنگی اجتماعی دینی انجام شد که بنام رنسانس معروف است و در نتیجه دین از سیاست جدا شد و در نتیجه مردم از زن و مرد و با هر نظریه و دین و روشی آزاد شدند تا اراده خود را اعمال کنند البته زیر چهار چوب قوانین حقوقی و جزائی انسانی بدون دخالت دادن احکام چندهزار سال پیش دین و مذهب و همچنین در نتیجه این رنسانس چماق تکفیر و بگیر بگیر و هرکاری بکن
( تحت حمایت خدائی قهار و شکست ناپذیر ) از دست آخوندهای مسیحی یعنی همان کشیشها گرفته شد و در نتیجه چندین سال پیش یکی از پاپ ها در مقابل رسانه های گروهی کشورها آمد و از کشتار و سوزاندن ها و جنگهای زشت و طولانی صلیبی و بی ارزش کردن زن و مرد و دانشمندها حسابی عذرخواهی کرد که متن کامل آنرا من دارم ولی در ایران چماق در دست آخوند مذهب و دین مدار باقی ماند در نتیجه 31 سال هست که عمر و جوونی و ارزشهای انسانی به گور خود رفته هست تا عده ای آخوند راحت زندگی کنند و همیشه هم طبق نوشته های تاریخ های معتبر و دست نخورده عقاید و غرائض و منافع حکام وقت دینی همان اسلام هست برای مردم پس باید دین از سیاست جدا شود و احکام 1400 سال پیش قبیله ای بیابانی قریش در ایران متمدن چندین هزار ساله با مردمی هنرمند و صنعت گر انجام نشود تا زن و مرد و دانشمند و دانشجو و جوانان بتوانند مثل آدم زندگی کنند قوانین ملل را باید یک عده حقوقدان فرهیخته بدون در نظر گرفتن احکام دینی بنویسند تا هم بشود بروزش کرد و گرفتار الله و عقوبتهایش نشویم و هم منافع دیگر را بدست بیآوریم که خودتان میتوانید حدث بزنید
بدرود - پاینده ایران گرفتارمان

علیرضا:
به نام مهربانی که مهربانی را افرید
نه . من با حکومت دینی اصلا موافق نیستم به هیچ وجه
در ضمن با پستی جدید به روزم
سبز باشی و استوار

بررسی عملکرد رهبران جنبش سبز

بررسی عملکرد رهبران جنبش سبز

از 22خرداد 88 از آنها به عنوان رهبران جنبش سبز در ایران و جهان نام برده میشود
بی شک همه در جریان تصمیمات و عملکردشان قرار داریم. از سخنرانی ها و بیانیه ها گرفته تا حضور در راه پیمایی ها
... اما حالا پس از گذشت یکسال...
عملکرد میرحسین موسوی ومهدی کروبی از 22 خرداد 88 تا 22خرداد 89 را
چگونه ارزیابی میکنید ؟
آیا واقعا این دو را رهبر جنبش میدانید ؟

خاکستر:
سلام دوست عزیز از حضورت ممنونم...به نظر بله این جنبش به رهبری این عزیزان نیاز دارد...چون ما نیازمند به قدرت چانه زنی در سطوحی بالایی نظام احتیاج داریم و حالا چقدر این قدرت وجود داشته است بحثی دیگری است... همانطور که بیان کردید بیانیه ها و موضع گیری های این دو عزیز به وضوح نشان دهنده این هست که چگونه تا به اینجا جنبش سبز ایران رو هدایت کرده اند... البته این موضوع را نباید هیچگاه فراموش کنیم که تو این یک سال یک سری اشتباهات هم بوده و ما نباید این عزیزان را عاری از قصور و اشتباه بدانیم... از حالا باید به این فکر باشیم که چگونه این جنبش رو زنده نگه داریم...و مطمئنا چنین کاری راهکارهای خودش رو میطلبد و باید این رهبران مسیر را برای ما هموار کنن و به وضوح بیان کنند که چگونه این راه را ادامه بدهیم... بازم ازت ممنونم...
به امید آزادی سبز...
----------------------------------------------------------------
سلامستان:
سلام دوست خوب من من از عملکرد این دو بزرگوار خیلی راضیم و فکر میکنم با توجه به شرایط کارشون عالی بود.
همیشه سبز باشید.
----------------------------------------------------------------
شب نامه:
سلام بله تا حدود خیلی زیادی میشه از عملکردشون راضی بود ... البته نه تنها این دو نفر که شخصیتهای برجسته دینی زیادی هم تو این راه خیلی کمک کردند ... تا اینجا که خیلی خوب ایستادن ... هرچند به نظر میرسه هنوز مشکلات زیادی هست... با نظر خاکستر هم موافقم که بالاخره مردم هم به افرادی که قدرتی در این نظام دارند و مشکلات و حرفهای مردم رو راحت تر و فراگیرتر میتونن منتقل کنن ...
در مجموع هم مردم خوب ایستادن و هم خیلی از افراد مسئول در نظام ...
--------------------------------------------------------------
علیرضا:
به نام مهربانی که مهربانی را آفرید بیا باهم، دست در دست هم نهیم ، باهم فریاد زنیم ، باهم آزاد شویم! دوست سبزم سلام دوست من وبلاگ فوق العاده زیبایی داری. خوشحال میشوم اگر افتخار تبادل لینک را به من بدهید تا در کنار هم در این مسیر سبز به سوی آزادی گام برداریم.
سبز باشید و استوار
------------------------------------------------------------
ایران نیوز:
سلام دوست عزیز من اگه بخوام به صورت کلی بگم باید بگم که عملکرد خیلی قوی به عنوان رهبری نداشتن نسبتا ضعیف اومدن البته علتش چند دستگی هست عده ای میر حسین و کروبی رو بهونه میدونن که از این بحران کنونی خارج شن و ... اما اگر رهبریت قوی و محکمی مثل خمینی داشتن مطمئنا تا الان این جنبش فاتح و پیروز قطعی میدان بود
-----------------------------------------------------------
لقمان:
فقط خدا بی نقص است . طبیعتا این عزیزان هم نقص هایی دارند ولی انصافا عملکرد خوبی داشتند. این عزیزان تمام زندگی خودشان را پای جنبش گذاشتند .شهادت سید علی موسوی خامنه وشکنجه شدن حسین کروبی نشان دهنده نهایت ایثار این دو بزرگوار است آنها همواره در کنار مردم بوده اند هرجا هزینه داده اند اینان هم هزینه داده اند. در جهت دهی به جنبش سبز هم موفق بوده اند به بیانیه های ۹و۱۱ نگاه کنید. ودر مقابل تهمت های حاکمیت و فتنه گری های BBCوVOA هم خوب موضع گرفتند بیانیه 17. درکل من وجود رهبری برای هر حرکت را لازم می بینم و مهندس میر حسین موسوی را رهبر و مهدی کروبی را همراه او می دانم
هرچند این دو عزیز بار ها خود را پیرو مردم می دانند
--------------------------------------------------------
امیر:
سلام دوست سبزم.خوب به نظر من این دو بزرگوار با اتکا به مردم تونستن تا امروز پیش برن و در واقع جنبش سبز حامی اونا بود اما نباید منکر بشیم که تلاشهای اونا تونست گام بزرگی برای راهبرد حرکت ما بردار و نمیشه بخاطر بیانیه اخرشون نمره صفر به کارنامه مقاومتشون داد.خوب واقعا ما با مشتی حیوان وحشی و از همه چیز بی خبر طرفیم که ادم کشی براشون مثل بازی کودکانه میمونه خوب این عزیزان هم یک مقدار ملاحضه مردم رو میکنن و شایدم ترس براندازی کامل نظام باعث شد تا در روز سرنوشت ساز ۲۲ خرداد چنین کاری بکنن.
اما ما نیاز به همبستگی همه ملت داریم که یواش یواش داریم بهش میرسیم و تدابیر شدید امنیتی از طرف رژیم مهر تاییدیه بر حق بودن خواسته ما و بالا بودن عدمون.از بین بردن همچین جنایاتی کار یک سال نیست بیشتر زمان میخواد که داره طی میشه و روز به روز از تعداد طرفداران رژیم کاسته میشه.
----------------------------------------------------
مژده:
سلام
به نظر من این دو نفر اصلا خوب کار نکردن.با این شجاعت مردم و همتی که مردم وسط گذاشتن باید تا الان تمام شده بود اما متاسفانه آقای موسوی جنبش رو خوب حرکت نمیده..و خواسته های اکثرا مردم هم با آقای موسوی متفاوته چون ایشون هنوز هم چارچوب نظام رو اصل قرار داده درحالیکه از شعارها میشه راحت فهمید مردم کلا نظام رو نمیخوان...
--------------------------------------------------
انجمن دانش آموزان مبارز:
آقایان موسوی و کروبی خیلی خوب کار کردند و به اندازه ی کافی شجاعت داشتند و دارند.ما نباید انتظار داشته باشیم که این دو نفر حرکت انقلابی انجام بدن. ما باید همچنان از سید سبز و شیخ اصلاحات حمایت کنیم.در هرصورت آن ها در سیاست هستند و از وقایع پشت پرده ی آن خبر دارند.در این صورت راهنمایی های آنها در مواقع مختلف بسیار کارساز می باشد. ما پیروز می شویم
انجمن دانش آموزان مبارز
-------------------------------------------------
حسن:
نباید فراموش کنیم که بعد از ۳۱ سال اولین باری بود که کسی علنآ مخالفت خودشو با دستگاه حکومتی ابراز کرده موسوی و کروبی شروع بسیار خوبی داشتند اما نباید فراموش کنیم که این دو در عمل تنهایند زیرا تمام فعالین سیاسی در بندند و کسی نیست که بتواند در کنار آنها به تکثیر راهکارهایشان بپردازد در روزهای آغازین احساسات مردم بود که بر رفتارشان غلبه میکرد و بسیاری گمان میکردند که حکومت چند ماهه سقوط میکند که البته نا ممکن نبود اما چه دستاوردی داشت؟ آیا چیزی بیش از انقلاب ۵۷ نصیبمان میشد؟ ما هنوز هم دنبالکسی میگردیم که پشتش حرکت کنیم. وهمین باورهاست که دیکتاتور و مستبد بوجود می ّورد ما باید اعتراض کردن را یاد بگیریم. باید شیوه ی مبارزه را یاد بگیریم. باید یاد بگیریم که حقمان را خودمان به دست بیاوریم شکی نیست که وجود رهبر در هر مسیری لازم است اما شرایط سیاسی مملکت چنین اجازه ای زا به کسی نمیدهد که تا جایی رشد کند که خمینی در سالهای قبل انقلاب به آن رسید
پس در اینجا مردم هستندکه باید خودشان راه مبارزه را یاد بگیرند. یادمان نرود که مبارزه فقط راهپیمایی خیابانی نیست
-----------------------------------------------------
زیتون:
کروبی که صدرالمجاهدین است موسوی هم که مالک اشترامام خمینی پس بهترازاین دو بعلاوه خاتمی که اما م فرمودمحمدمان مثل السلمان منااهل البیت وسیدحسن خمینی که وارث امام است نداریم
الان سخنان میرحسین راباعنوان افشاگری معرکه گیری های انجمن حجتیه توسط مالک اشترامام خمینی جناب میرحسین منتشرکردم
------------------------------------------------------
رای دهنده ایرانی:
سلام دوست عزیز به نظر بنده عملکرد این دو بزرگوار همراه با سیاست نبوده و میتوانستند با زیرکی بیشتر عمل کنند تا در دام های گروه فشار قرار نگیرند اما بیانیه ها و نامه ها و مصاحبه های بی موقع ایشان کارها را خراب کرد و ادعای تقلب یکی از بزرگترین اشتباهات اینها بود و بلکه به جای ادعای تقلب میبایست ادعای تخلف بزرگ رو به زبان میاوردند و بجای شکایت از رای گیری میبایست شکایت از شورای نگهبان را مطرح میکردند و خواستار تشکیل شورای حقیقت یاب منصف از طرف میشدند نه خواستار ابطال انتخابات چرا که این کار صد در صد به ضرر نظام تموم میشد ان شاالله خداوند متعال امور رو اصلاح کند و از گناهان تمامیه مسئولین و مردم ایران بگذرد. التماس دعا
رای دهنده ایرانی
-------------------------------------------------------
ارمان:
با سلامی سبز!
بنده نظرات سه دوست یعنی لقمان مزده و رای دهنده ایرانی را می خواهم نقد کنم. ابتدا نظر لقمان را که معتقد است بی بی سی و صدای امریکا فتنه گری کرده و موسوی انهارا افشا نموده!! سوال این است اقای لقمان ! الحق و والانصاف بی بی سی و صدای امریکا تا این ساعت کوتاهی نکرده اند و تمام اخبار راه پیمایی ها و زندانیان سیاسی را با تمام توان پخش نموده و ضربات مهلکی به حکومت خامنه ای وارد کرده اند ورزیم مجبور به ارسال پارازیتهای مکرر روی ماهواره های انها شده اند کجا فتنه گری کرده اند؟ یک مورد را برای مثال بگویید ! من روزی نیست که برنامه های انها را دنبال نکنم ولی تماما به نفع مردم صحبت کرده اند حال اگر منافع دیپلماتیک انها اقتضا می کند کار عاقلانه ای می کنند. راستی اگر این کانالها نبودند شما چگونه به جنایات وحشیانه رزیم پی می بردید؟
خانم مزده !
گفته اید اقای موسوی هنوز چارچوب نظام را قبول دارد! و مکررا اعلام نموده من قانون اساسی کنونی را قبول دارم و ان باید مبنا باشد! خوب بنظر شما اگر موسوی اعلام کند من این نظام و قانون اساسی انرا قبول ندارم ایا نمی دانید ظرف 24 ساعت سرش را می برند؟ مگر این مزوران و از خدا بیخبران را نمی شناسید که منتظر فرصتند تا بگویند مردم دیدید این هم مانند رجوی و توده ای ها و بنی صدر و .... ضد نظام مقدس !!!جمهوری اسلامی شده و ارمانهای امام راحل !!! را زیر سوال برده و درخط فلان و بهمان قرار گرفته؟ موسوی اگر مانده چون از مستمسکات خود اینها استفاده کرده ! واین زیرکی اورا می رساند. راستی اگر قانون اساسی با تمام ظرفیتش اجرا شود ایا اثری از حکومت دینی خواهد ماند؟ اصل ازادی بیان و مطبوعات و اصل ازادی تجمعات اگر اجرا شود پدر حکومت در خواهد امد. انوقت میرحسین می تواند به مردم بگوید که مطابق قانون اساسی می توانید سرنوشت خود را پای صندوقهای واقعی رای تعیین کنید! یا ولایت فقیه را انتخاب کنید یا یک جمهوری دمکراتیک سکولار را ! بنظرم راه موسوی برای تداوم جنبش صحیح است. قرار نیست ظرف چند ماه کار حکومت یکسره شود وگرنه چیزی بهتر از نظام برخاسته از انقلاب 57 نصیبمان نخواهد شد. ایا شما از تاثیر شعار الله اکبر اطلاع ندارید که سبب شده چقدر نیروهای اینها ریزش کنند؟ عجله درست نیست!
اما رای دهنده ایرانی ! کدام بیانیه موسوی و کروبی بدون موقع بوده اند؟ چرا ادعای تقلب اشتباه بود؟ در سی ویکسال گذشته کدام انتخابات جمهوری اسلامی بدون تخلف بوده؟ اما خرداد 88 علاوه بر تخلف از تمامی موازین انتخاباتی تقلبی وحشتناک صورت گرفت یعنی انقدر این تخلف وسیع و گسترده بود که لفظ تقلب برای ان بسیار نارسااست! ان یک فاجعه ملی بود که حاکمیت استبدادی و توتالیتر در حق ملت انجام داد. گفته اید شکایت از شورای نگهبان! اخر این شکایت کجا بررسی می شد؟ ریش و قیچی دست همین شورای پیرمردان الزایمری است! چرا ابطال انتخابات بضرر نظام می بود؟ قانون انتخابات به صراحت ابطال انتخابات را امری بدیهی می داند وگرنه ان قانون را از مجموعه قوانین انتخاباتی خارج می کردند. وانگهی نظام ضرر می کرد که می کرد؟ نظام مردمند نظام ملت سبزند نه دستگاه استبدادی! و مطمئنا ابطال انتخابات به سود ملت می بود ولی چون حاکمیت اقتدار گرا منافع سرشار اقتصادی سیاسی خود را از دست رفته می دید با ابطال ان مخالفت کرد و مردم را به گلوله بست!
مگر نه اینکه قبل از انتخابات کمیته صیانت از ارای میرحسین تشکیل شد؟ با ان چه برخوردی کردند؟ انها قصد تقلب داشتند چون می دانستند محمود احمدی نزاد رای نخواهد اورد و دیدیم به دستور خامنه ای چه بر سر کمیته صیانت از ارا اوردند! پس تشکیل کمیته حقیقت یاب هیچ کاری نمی توانست بکند زیرا اگر هم تشکیل می شد سرش را می بریدند و خلاص!!!
-----------------------------------------------------------
خوشه چین:
به نظر من این دو بزرگوار رهبران جنبش هستند البته مصون از اشتباه نبوده اند و گاهی از مردم عقب مانده اند در کل عملکردشان رادر این یک سال تایید میکنم ولی جنبش در تصمیم گیری به نیروهای جوانتر که عقاید نزدیکتری به جوانها داشته باشد احتیاج دارد
------------------------------------------------------------
لقمان:
آقای ارمان BBCوVOAبارها خواستند جنبش سبز را وابسته نشان دهند در حالی که اینگونه نیست این آقایان (موسوی وکروبی واتفاقا خاتمی) در دهه اول انقلاب شجاعانه ترین شعارها را علیه استکبار جهانی می داده اند
-----------------------------------------------------------
ارمان:
اقای لقمان شما دارید حرفها و سخنان حکومت را تکرار می کنید که سعی می کنند مردم را از دیدن کانالهای ذکر شده منع کنند. شما برنامه تفسیر خبر صدای امریکا را خوب نگاه کنید و همچنین برنامه صفحه ۲ بی بی سی راکه چه کارشناسانی حضور پیدا می کنند و تماما بر غیر وابسته بودن جنبش تاکید می کنند. ضمنا در فضای دیپلماتیک امروز استفاده از وازه هایی نظیر استکبار و غیره کارکرد نامعقول و غیر دیپلماتیک دارد و اگر دقت کرده باشید رهبران جنبش سبز دیگر در بیانیه های خود بدنبال ایجاد تنش با دنیای خارج نیستند و این از دور اندیشی سران جنبش است!
ضمنا حسین کروبی فرزند اقای کروبی بارها با voaو بی بی سی تماسهای تلفنی داشته اند! جنبش سبز ایران خواهان ایرانی ازاد مستقل ولی همراه باارتباط گسترده با جهان غرب است.
-----------------------------------------------------------
محسن (طلوع سبز ۸۸ ):
سلام به نظر من هر نفراز مردم برابر با یک رهبر است . ولی این دو نفر را می توان بعنوان نماینده مردم یا همون رهبر دانست .
عملکرد انها نیز در بیانیه ها و گفته هایشان مشخص است
----------------------------------------------------------
ترنج:
سلام. موضوع جالبی رو دارید دنبال میکنید به نظر من یکی ویژگی های این جنبش اینه که اقشار مختلف بت افکار مختلف در آن حضور دارند. کسانی که میخواهند نظام سقوط کنه. عده ای جمهوری اسلامی میخواهند اما خواستار اصلاحات و تغییرات هستند. مطمئنآ رفتار آقایان موسوی و کروبی برای دسته اول چندان مطلوب نیست . البته ناگفته نماند که اگر بتوان راهکارهای موسوی رو عملی کرد این حکومت روز به روز تحلیل میره. و اون وقت میشه در یک انتخابات ازاد سرنوشت مملکت رو تعین کرد.. هبچشکی نیست که آقایان موسوی و کروبی هم در تصمیماتشان اشتباه میکنند.. اما این که تندروی نمیکنند(مثل خمینی) بسیار ارزشمند است. ولی نباید فراموش کنیم که تنها راه رسیدن به ازادی این است که جنبش بر خواسته های خود استوار بماند.. موسوی و کروبی بدون مردم هیچند.در حال حاظر به دور از هرگونه اختلاف نظر باید در کنار هم به مبارزه .. به آگاهی بخشدن . به فهمیدن و فهماندن ادامه دهیم.. مطمئنآ روزی خواهد رسید که هر کدام از ما آزادانه به خواسته های خود رای دهیم. آن روز خواهد رسید اگر اتحاد داشته باشیم
فارق از هر زنده باد و مرده باد..... سر به راه مملکت باید نهاد
-----------------------------------------------------------
مجمع جوانان آذربایجان:
سلام همرزم عزیز به نظر ما تا حد خودشون خوب بوده ولی لز چند مسئله بطور کلی هممون غافل بودیم ما چند بار تاکید کردیم ولی گوش شنوایی نبوده تا به حال جنبش سبز باید تمامی سیاستهای خود را در قبال تمامی قومیتهای ایرانی واضحتر مشخص کند و البته ما میدانیم که چندین بیانیه صحبتهایی فرمودند ما نظ مون این است که باید رهبران جنبش باید مثل آقای تاجزاده که ما ایشان رو ستایش می کنیم با یک نامه به گذشته ی خود و عذرخواهی نسبت به گذشته نظام از مردم عذرخواهی کنند و اینقد ر سنگ نظام رو به سینه نزنند ما مردم آذربایجان هیچ خیری از نظام جمهوری اسلامی ندیده ایم و تاکید بر نظام جمهوری اسلامی حرف دل مردم نیست ما خواهان جمهوری هستیم که هیچ یک از مردم از هرلحاظ مورد ستم واقع نشوند و دسته چندم بشمار نیایند نتیجه :بطور کلی قابل قبول بوده
و ای کاش رهبران جنبش به خاطر سالهای اول انقلاب که مردم آذربایجان و کردستان رو به خاک و خون کشیدند عذر خواهی کنند و قبول کنند که خمینی یک اشتباه بود
---------------------------------------------------------
تفنگت را زمین بگذار:
سلام به نظر من عملکردشون خیلی خوب بود بابا ما که نباید انتظار داشته باشیم یه حکومت توی ۲۵ تا ۳۰ خرداد نابود بشه تازه ما یه ۲۵ تا ۳۰ خرداد میلیونی اومدیم بیرون بعدش چی شدیم؟؟؟
اما اونطرف پاره شدن عکس امام و عاشورا و ۲۲ بهمن رو داشتن همشم میلیونی بودن خودمونو گول نزنیم تا وقتی که مردم رو به روی همن هیچی عوض نمیشه مثلا زمان شاه از ۳۵ میلیون جمعیت حداقل ۳۳ میلیونش با خمینی بود اما الان ما از ۷۳ میلیون اگه خیلی خوش بین باشیم ۳۰ تا ۳۵ میلیون اصلان نه ۵۰ میلیون ۲۰ میلیونی که باقی میمونه جمعیت کمی نیست پس همونطور که آقایان موسوی و کروبی میگن باید آگاهی مردم رو گسترش بدیم تا اون ۲۰ میلیون هم همراه ما بشن
-----------------------------------------------------
بهار:
این دوتا هیچی نیستن جز دو کله پوک که زور کله پوکتری مثل محمود بهشون چربیده.قبلنم گفتم راه ازادی با اینا به ناکجا اباده اینا اگه عرضه داشتن اینهمه مادر داغدار نبودن .زیرکی و رندی لازمه سیاسته.