تاریخچه پرچم و نماد شیر و خورشید






تاریخچه پرچم و نماد ملی ایران از ایران باستان تا ایران امروز



شير و خورشيد نشانی تاريخی و فرهنگی است و ريشه در باور های ما در هزاره های گذشته دارد 
و بسی ژرف تر از آن است که ما آنرا به اين و آن نسبت دهيم.
ايرانی ميهن پرست اين نشان را به شخص يا قبيله خاصی منسوب نمينمايد.

از دوران های پيش از زايش ( ميترای آدمی روی ) اين باور درميان آريائيان ( ايرانيان) روا ميبوده که سر انجام رهائی دهنده ای خواهد آمد و به اين باور ميبوده اند که خوار و بار و بهروزی وفراوانی به گونهٍ گاو فربهی است که در درون غاری جای دارد و هنگاميکه ميترا زاده شد گفتند که او همان رهائِی بخشی است که ما چشم براهش بوديم. و هم اوست که بايد گاو را بکشد. ايرانيان شير را نماد نيرومندی و مردانگی و سروری ميپنداشتند.


 
برگه ها ئی که در کاوش های باستانشناسی بدست آمده نشان ميدهد که پيوند تنگاتنگی ميان پيکره "شير" و "ميترا" وجود دارد. نقشی که در زير پله های کاخ آپادانا در تخت جمشيد ميبينيم (شيری گاوی را می درد) اين گمان را استوار تر ميکند. در برگه های بدست آمده در اروپا (آئين ميترا تا بدانجا رسوخ کرده بود) ميبينيم که "ميترا" که گاه زاده سنگ گاه زاده خورشيد، گاه زاده و همتای (آناهيتا) خوانده ميشود در غاری گاوی را ميکشد. در آوند ها، سنگ نبشته ها، برگه ها، کاسه ها وبشقاب های ايران کهن نمونه هائی از شير که گاوی را ميکشد نمودار است.

 

در درازای تاريخ به برگه های استواری بر ميخوريم که پدران ما (خورشيد) را بر تر از ديگر (خدای گونه) ها بر شمرده و آنرا نشانه بی مرگی، بر تری و نيرو مندی ميدانستند. همچنين ميدانيم که "ميترا" يا ايزد مهـــر را خدای روشنائی و نيرومندی ميانگاشته اند و خورشيد را نماد و سمبول او ميشمردند و بر آن بودند که خورشيد با گوش و چشم سراسر گيتی را در زير نگرش خويش دارد. به همين انگيزه به خورشيد "مهر" هم گفته ميشود که نام ديگر ميترا است. (چگونه است که اسلام و آئين های ديگر اين باور ها را به نفع خود تغيير داده اند)

در ادبيات "مزد يسنا، يشت ها" زرتشت همبستگی ميان ميترا و (خورشيد) را پذيرفته و ميگويد: خورشيد نشانه پادشاهی و چيرگی ايران بوده است. در بالای چادر شاهان چهره خورشيد که از بلور ساخته شده بود ميافراشتند. گمان کرده اند که ايرانيان خورشيد پرستند ولی در باور ايرانيان ( شـــيـــد ) (نور) است که بزرگترين آفريننده همه چيز است و خورشيد تنها باز تابی از اهورا مزدا (خدا) است.




پیشینه 


نخستین اشاره در تاریخ اساطیر ایران به وجود پرچم، به قیام کاوه آهنگر علیه ظلم و ستم آژی دهاک(ضحاک) بر میگردد. در آن هنگام کاوه برای آن که مردم را علیه ضحاک بشوراند، پیش بند چرمی خود را بر سر چوبی کرد و آن را بالا گرفت تا مردم گرد او جمع شدند. سپس کاخ فرمانروای خونخوار را در هم کوبید و فریدون را بر تخت شاهی نشانید.
فریدون نیز پس از آنکه فرمان داد تا پاره چرم پیش بند کاوه را با دیباهی زرد و سرخ و بنفش آراستند و دُر و گوهر به آن افزودند، آن را درفش شاهی خواند و بدین سان " درفش کاویان " پدید آمد. نخستین رنگهای پرچم ایران زرد و سرخ و بنفش بود، بدون آنکه نشانه ی ویژه بر روی آن وجود داشته باشد. درفش کاویان صرفاً افسانه نبوده و به استناد تاریخ تا پیش از حمله اعراب به ایران، بویژه در زمان ساسانیان و هخامنشیان پرچم ملی و نظامی ایران را درفش کاویان میگفتند، هر چند این درفش کاویانی اساطیری نبوده است
محمدبن جریر طبری در کتاب تاریخ خود به نام الامم و الملوک مینویسد: درفش کاویان از پوست پلنگ درست شده، به درازی دوازده ارش که اگر هر ارش را که فاصله بین نوک انگشتان دست تا بندگاه آرنج است 60 سانتی متر به حساب آوریم، تقریباً پنج متر عرض و هفت متر طول میشود. ابوالحسن مسعودی در مروج اهب نیز به همین موضوع اشاره میکند.
به روایت اکثر کتب تاریخی، درفش کاویان زمان ساسانیان از پوست شیر یا پلنگ ساخته شده بود، بدون آنکه نقش جانوری بر روی آن باشد. هر پادشاهی که به قدرت می رسید تعدادی جواهر بر آن می افزود. به هنگام حملهٌ اعراب به ایران، در جنگی که در اطراف شهر نهاوند در گرفت درفش کاویان به دست آنان افتاد و چون آن را همراه با فرش مشهور " بهارستان " نزد عمربن خطاب خلیفه مسلمانان، بردند وی از بسیاری گوهرها، دُرها و جواهراتی که به درفش آویخته شده بود دچار شگفتی شد و به نوشته فضل الله حسینی قزوینی در کتاب المعجم مینویسد: " امیر المومنین سپس بفرمود تا آن گوهرها را برداشتند و آن پوست را سوزانیدند. "
با فتح ایران به دست اعراب - مسلمان، ایرانیان تا دویست سال هیچ درفش یا پرچمی نداشتند و تنها دو تن از قهرمانان ملی ایران زمین، یعنی ابومسلم خراسانی و بابک خرم دین داری پرچم بودند. ابومسلم پرچمی یکسره سیاه رنگ داشت و بابک سرخ رنگ به همین روی بود که طرفداران ین دو را سیاه جامگان و سرخ جامگان می خواندند. از آنجایی که علمای اسلام تصویرپردازی و نگارگری را حرام میدانستند تا سالهای مدید هیچ نقش و نگاری از جانداران بر روی درفش ها تصویر نمی شد.




 هخامنشيان و درفش

پرچم دوره کوروش کبیر

زنجيره شاهان آريانی بر امپراتوری ايران بزرگ فرمان راندند. سواران پيشاپيش ميرتاختند و سپس بار و بنه و سپس پيادگان می آمدند. کورش در پيش سواران ميرفت. هر دسته از شپاه پرچمی داشت. پرچم کورش عبارت بود از پيکره شهابی (عقابی) با بالهای باز که بر روی نيزه ای بلند نصب کرده اند. نشان از اين است که بر روی پارچه ای نقش نبسته است. شهباز نشان توانمندی و بلند پروازی و تيز بينی بوده و در بيشتر برگه ها و سنگ نبشته ها ديده ميشود. درفش کاويان آنان آْنگونه که از برگه ها بر ميايد مستطيل بوده که بر چهار سه گوشه تقسيم شده بود.  







 
ساسانيان و درفش






ساسانيان به پرچم خود درفش کاويان ميگفتند که از يک تکه چرم چهار گوش که بر بالای نيزه ای استوار شده بود که نوک نيزه از پشت آن پيدا بود. روی چرم را ديبا کشيده بودندو گوهر کاره شده بود و نقش ستاره ای چهار پر در ميان آن بود که فردوسی آنرا (اختر کاويانی ) ميگويد. درفش ساسانيان همان درفش کاويان فريدون بود منتها بزرگتر و در پائين درفش چهار رشته نوار به رنگ های سرخ، زرد و بنفش آويخته بود که نوک رشته ها را گوهر نشان کرده بودند. اين همان رنگ هائی است که در شاهنامه آمده است 











هحجوم تازيان





در نبردی که ميان تازيان و ايرانيان در نزديکی نهاوند رخ داد سپاه ايران شکست خورد و تازيان به درفش کاويان ساسانيان دست يافتند و به همراه فرش بهارستان نزد عمر فرزند خطاب بردند که از گوهر های بسيار پرچم شگفت زده شد و دستور دار فرش را تکه کردند و پرچم را سوزاندن و گهر های آنرا تقسيم نمود.

پس از هجوم تازيان به ايران که نمايش نقش تنديس بر گرده شير که نمادی از خدا ميبوده با اسلام هم آهنگی نداشته را برداشتند و بجای تنديس ميترا فقط نماد خورشيد بر پشت شير سوار کردند و نشان شير و خورشيد از آن هنگام بدون تنديس ميترا نمايان شد.
 




                                                                     



بر طبق تصویری در کتاب مصور تاریخ رشید الدین پرچم غزنویان معمولا قرمز و غزنویان اغلب از طرح شطرنجی به عنوان نشان استفاده می کردند. هر چند بعضی نوشته های موجود مربوط به آن زمان چنین می نمایاند که آنان پرچمی مزین به همای طلایی یا شیر طلایی حمل می کردند. قزوینی در قرن ششم هجری چنین نقل می کند در آن زمان پادشاهان شیعی پرچمهایی به رنگهای سبز و سفید و سایر پادشاهان کماکان به رسم عباسیون پرچمی سیاه رنگ داشتند.


نخستين تصوير بر روي پرچم ايران

در سال 355 خورشيدي ( 976 ميلادي ) که غزنويان، با شکست دادن سامانيان، زمام امور را در دست گرفتند، سلطان محمود غزنوي براي نخستين بار دستور داد نقش يک ماه را بر روي پرچم خود که رنگ زمينه آن يکسره سياه بود زردوزي کنند. سپس در سال 410 خورشيدي ( 1031 ميلادي ) سلطان مسعود غزنوی دستور داد نقش و نگار يک شير جايگزين ماه شود و از آن پس هيچگاه تصوير شير از روي پرچم ملي ايران برداشته نشد تا انقلاب ايران در سال (1979 ميلادي).


افزوده شدن نقش خورشيد بر پشت شير
در زمان خوارزمشاهيان يا سلجوقيان سکه هائي زده شد که بر روي آن نقش خورشيد بر پشت شیر آمده بود، رسمي که به سرعت در مورد پرچمها نيز رعايت گرديد. در مورد علت استفاده از خورشيد دو ديدگاه وجود دارد، يکي اينکه چون شير گذشته از نماد دلاوري و قدرت، نشانه ماه مرداد ( اسد ) هم بوده و خورشيد در ماه مرداد در اوج بلندي و گرماي خود است، به اين ترتيب همبستگي ميان خانه شير ( برج اسد ) با ميانهٌ تابستان نشان داده مي شود. نظريه ديگر بر تاًثير آئين مهرپرستي و ميترائيسم در ايران دلالت دارد و حکايت از آن دارد که به دليل تقدس خورشيد در اين آئين، ايرانيان کهن ترجيح دادند خورشيد بر روي سکه ها و پرچم بر پشت شير قرار گيرد.








صفویه و پرچم





پرچم در دوران صفويان
در ميان شاهان سلسله صفويان که حدود 230 سال بر ايران حاکم بودند تنها شاه اسماعيل اول و شاه طهماسب اول بر روي پرچم خود نقش شير و خورشيد نداشتند

تا زمان صفويه نقش شير و خورشيد در تمامی پرچم های ايران بوده است. شير و خورشيد يک نماد ملی بوده و با دگرگون شدن پادشاهان اين نشان ملی دگرگون نميشده. تنها شاه اسماعيل و شاه تهماست بر روی پرچم خود نشان شير و خورشيد نداشتند. پرچم شاه اسماعيل يکسره سبز و بر بالای آن نقش ماه ميبوده است. شاه تهماسب که در ماه (حمل) گوسپند بدنيا آمده نقش گوسپند را در روی پرچم نقش کرد.
(پرچم شاه صفی دوم)



پرچم شاه اسماعيل يکسره سبز رنگ بود و بر بالاي آن تصوير ماه قرار داشت. شاه طهماسب نيز چون خود زادهً ماه فروردين ( برج حمل ) بود دستور داد به جاي شير و خورشيد تصوير گوسفند ( نماد برج حمل ) را هم بر روي پرچمها و هم بر سکه ها ترسيم کنند.










پرچم ایران در بقیهً دوران حاکمیت صفویان سبز رنگ بودو شیر و خورشید را بر روی آن زردوزی می کردند
. البته موقعیت و طرز قرارگرفتن شیر در همهً این پرچمها یکسان نبوده، شیر گه نشسته بوده، گاه نیمرخ و گاه رو به سوی بیننده. در بعضی موارد هم خورشید از شیر جدا بوده و گاه چسبیده به آن. به استناد سیاحت نامهً ژان شاردن جهانگرد فرانسوی استفاده او بیرق های نوک تیز و باریک که بر روی آن آیه ای از قرآن و تصویر شمشیر دوسر علی یا شیر خورشید بوده، در دوران صفویان رسم بوده است.
به نظر می آید که پرچم ایران تا زمان قاجارها، مانند پرچم اعراب، سه گوشه بوده ,نه چهارگوش 


  

پرچم در عهد نادرشاه افشار 
نادر که مردی خود ساخته بود توانست با کوششی عظیم ایران را از حکومت ملوک الطویفی رها ساخته، بار دیگر یکپارچه و متحد کند. سپاه او از سوی جنوب تا دهلی، از شمال تا خوارزم و سمرقند و بخارا، و از غرب تا موصل و کرکوک و بغداد و از شرق تا مرز چین پیشروی کرد. در همین دوره بود که تغییراتی در خور در پرچم ملی و نظامی ایران بوجود آمد. درفش شاهی یا بیرق سلطنتی در دوران نادرشاه از ابریشم سرخ و زرد ساخته می شد و بر روی آن تصویر شیر و خورشید هم وجود داشت اما درفش ملی ایرانیان در این زمان سه رنگ سبز و سفید و سرخ با شیری در حالت نیمرخ و در حال راه رفتن داشته که خورشیدی نیمه بر آمده بر پشت آن بود و در درون دایره خورشید نوشته بود: " المک الله " سپاهیان نادر در تصویری که از جنگ وی با محمد گورکانی، پادشاه هند، کشیده شده، بیرقی سه گوش با رنگ سفید در دست دارند که در گوشۀ بالایی آن نواری سبز رنگ و در قسمت پایینی آن نواری سرخ دوخته شده است. شیری با دم برافراشته به صورت نیمرخ در حال راه رفتن است و درون دایره خورشید آن بازهم " المک الله " آمده است. بر این اساس میتوان گفت پرچم سه رنگ عهد نادر مادر پرچم سه رنگ فعلی ایران است. زیرا در این زمان بود که برای نخستین بار این سه رنگ بر روی پرچم های نظامی و ملی آمد، هر چند هنوز پرچمها سه گوشه بودند.


 پرچم سه گوش قاجاری مربوط به اواسط قرن نوزدهم؛
ابعاد پرچم ۳٫۶ در ۲٫۰۳ متر می‌باشد.
در حاشیه پرچم آیه‌های قرانی و توسل به معصومین حک شده‌است




دورهً قاجارها، پرچم چهار گوشه
 
در دوران آقامحمدخان قاجار، سر سلسلهً قاجاريان، چند تغيير اساسي در شکل و رنگ پرچم داده شد، يکي اين که شکل آن براي نخستين بار از سه گوشه به چهارگوشه تغيير يافت و دوم اين که آغامحمدخان به دليل دشمني که با نادر داشت سه رنگ سبز و سفيد و سرخ پرچم نادري را برداشت و تنها رنگ سرخ را روي پرچم گذارد. دايره سفيد رنگ بزرگي در ميان اين پرچم بود که در آن تصوير شير و خورشيد به رسم معمول وجود داشت با اين تفاوت بارز که براي نخستين بار شمشيري در دست شير قرار داده شده بود.
در هيچيک از نگاره ها، سکه ها، نوشته ها، سنگ نبشته هاو قاليچه های ايرانی تا زمان قاجار نقشی از شمشير ديده نميشود وهنوز شير و خورشيد تنها نماد ملی ايران باقی ميماند. 

پرچم دوره آقا محمدخان قاجار




در عهد فتحعلي شاه قاجار، ايران داراي پرچمي دوگانه شد. يکي پرچمي يکسره سرخ با شيري نشسته و خورشيد بر پشت که پرتوهاي آن سراسر آن را پوشانده بود. نکته شگفتي آور اين که شير پرچم زمان صلح شمشير بدست داشت در حالي که در پرچم عهد جنگ چنين نبود. در زمان فتحعلي شاه بود که استفاده از پرچم سفيد رنگ براي مقاصد ديپلماتيک و سياسي مرسوم شد. در تصويري که يک نقاش روس از ورود سفير ايران " ابوالحسن خان شيرازي " به دربار تزار روس کشيده، پرچمي سفيد رنگ منقوش به شير و خورشيد و شمشير، پيشاپيش سفير در حرکت است. سالها بعد، اميرکبير از اين ويژگي پرچم هاي سه گانهً دورهً فتحعلي شاه استفاده کرد و طرح پرچم امروزي را ريخت. براي نخستين بار در زمان محمدشاه قاجار ( جانشين فتحعلي شاه ) تاجي بر بالاي خورشيد قرار داده شد.

آقا محمد خان قاجار با تمام کينه ای که با افشاری ها داشت از سه رنگ تنها سبز را از پرچم برداشت و سرخ را رها نمود ولی در ميان آن دايره سپيدی را نگاه داشت و هنوز شير و خورشيد را که از پيشينيان رسيده از ميان نبرد. گرچه شاهان و اميران همديگر و قبيله ها را از بين ميبرند ولی شير و خورشيد که نماد ملی است بر جای ميماند.

چون آقا محمد خان بشدت مذهبی بود وبعضی پرچمهای صفويان شير و خورشيد و برخی شمشير دو سر علی را نقش کرده بود را در هم آميخت و شمشير بدست شير داد. شمشير نماد نيرومندی و نشان مردانگی و توانمندی، نيرو و دلاوری ميبوده. نظامی گنجوی ميگويد:

با لشـــــــگر خـــــــود کشـــــيده ( شــمشيــــر) افــــتــــاده در آن قــبــيــــلـــــه چـــــون ( شـــــــــيــــر)

در زمان فتحعلی شاه دو گونه پرچم ميبوده؛ يکی پرچمی يکسره سرخ رنگ با شيری نشسته (بی شمشـــير) و خورشيد بر پشت آن در ميان پرچم، بالای چوب پرچم دستی از سيم ناب کار گذارده بودند که شايد نمادی از دست امام علی بوده است. اين درفش زمان جنگ بوده است. ديگری درفشی بود يکسره سبز رنگ باز هم شيری نشسته (با شمشير) و خورشيد بر پشت وبر بالای چوب پرچم پيکانی زرين کار گذارده بودند؛ اين پرچم زمان صلح ميبوده. در هر دو پرچم پرتوهای خورشيد سراسر پهنه پرچم را پوشانيده است.

سفير فتحعلی شاه در هنگام ورود به شهر پترو گراد نگاره زيبائی از شير و خورشيد که بر پرچمی يکسره سپيد کشيده شده در جلو حرکت ميداده . با نگرش به پرچم زمان جنگ و صلح و پرچم سپيد زمان دوستی ميتوان انگاشت که در آن زمان سه رنگ پرچم ميبوده سرخ، سبز و سپيد.
 


 پرچم شیر و خورشید دوره فتحعلی شاه



پرچم ایران مربوط به دوران ناصرالدین‌شاه در سال ۱۲۶۵ خورشیدی




تاج ، پرچم و محمد شاه


در زمام محمد شاه قاجار تاج بر بالای نشان شير و خورشيد ظاهر ميشود. سندی از زمان قاجار در دست است که در کتاب (پارس) لوئی دو بو Luis De Beaux نيز به آن اشاره شده:

( پس برای هر دولتی نشانی ترتيب داده اند. دولت عليه ايران را هم نشان (شير و خورشيد) متداول بوده است که قريب سه هزار سال، بل متجاوز، از عهد زرتشت اين علامت بوده. سبب انتشار آن شايد اين باشد که در دين زرتشت، آفتاب را مظهر کل و مربی عالم ميدانستند ...)

سر انجام در يکسد و پنجاه سال پيش دستگاه فرمانروائی ايران ميپذيرد که نشان شير و خورشيد يک نشان فرهنگی، تاريخی و دينی که ريشه در هزاره های کهن ( از زمان زرتشت، بل متجاوز) دارد.
 



امیرکبیر و پرچم ایران 


میرزا تقی خان امیرکبیر، بزرگمرد تاریخ ایران، دلبستگی ویژه ای به نادرشاه داشت و به همین سبب بود که پیوسته به ناصرالدین شاه توصیه می کرد شرح زندگی نادر را بخواند. امیرکبیر همان رنگ هی پرچم نادر را پذیرفت، اما دستور داد شکل پرچم مستطیل باشد ( بر خلاف شکل سه گوشه در عهد نادرشاه ) و سراسر زمینۀ پرچم سفید، با یک نوار سبز به عرض تقریبی 10 سانتی متر در گوشه بالائی و نواری سرخ رنگ به همان اندازه در قسمت پائین پرچم دوخته شود و نشان شیر و خورشید و شمشیر در میانه پرچم قرار گیرد، بدون آنکه تاجی بر بالی خورشید گذاشته شود. بدین ترتیب پرچم یران تقریباً به شکل و فرم پرچم امروزی ایران درآمد.  

پرچم شیر و خورشید دوره پهلوی



انقلاب مشروطیت و پرچم ایران 
با پیروزی جنبش مشروطه خواهی در ایران و گردن نهادن مظفرالدین شاه به تشکیل مجلس، نمایندگان مردم در مجلس های اول و دوم به کار تدوین قانون اساسی و متمم آن می پردازند. در اصل پنجم متمم قانون اساسی آمده بود: " الوان رسمی بیرق ایران، سبز و سفید و سرخ و علامت شیر و خورشید است"، کاملا مشخص است که نمایندگان در تصویب این اصل شتابزده بوده اند. زیرا اشاره ی به ترتیب قرار گرفتن رنگها، افقی یا عمودی بودن آنها، و این که شیر و خورشید بر کدام یک از رنگها قرار گیرد به میان نیامده بود. همچنین درباره وجود یا عدم وجود شمشیر یا جهت روی شیر ذکری نشده بود. به نظر می رسد بخشی از عجلۀ نمایندگان به دلیل وجود شماری روحانی در مجلس بوده که استفاده از تصویر را حرام می دانستند. نمایندگان نواندیش در توجیه رنگهای به کار رفته در پرچم به استدلالات دینی متوسل شدند، بدین ترتیب که می گفتند رنگ سبز، رنگ دلخواه پیامبر اسلام و رنگ این دین است، بنابراین پیشنهاد میشود رنگ سبز در بالی پرچم ملی یران قرار گیرد. در مورد رنگ سفید نیز به این حقیقت تاریخی استناد شد که رنگ سفید رنگ مورد علاقۀ زرتشتیان است، اقلیت دینی که هزاران سال در ایران به صلح و صفا زندگی کرده اند و این که سفید نماد صلح، آشتی و پاکدامنی است و لازم است در زیر رنگ سبز قرار گیرد. در مورد رنگ سرخ نیز با اشاره به ارزش خون شهید در اسلام، بویژه امام حسین و جان باختگان انقلاب مشروطیت به ضرورت پاسداشت خون شهیدان اشاره گردید. وقتی نمایندگان روحانی با این استدلالات مجاب شده بودند و زمینه مساعد شده بود، نواندیشان حاضر در مجلس سخن را به موضوع نشان شیر و خورشید کشاندند و این موضوع را این گونه توجیه کردند که انقلاب مشروطیت در مرداد (سال 1285 هجری شمسی 1906 میلادی) به پیروزی رسید یعنی در برج اسد(شیر). از سوی دیگر چون اکثر ایرانیان مسلمان شیعه و پیرو علی هستند و اسدالله از القاب حضرت علی است، بنابرین شیر هم نشانه مرداد است و هم نشانه امام اول شیعیان در مورد خورشید نیز چون انقلاب مشروطه در میانه ماه مرداد به پیروزی رسید و خورشید در این یام در اوج نیرومندی و گرمی خود است پیشنهاد می کنیم خورشید را نیز بر پشت شیر سوار کنیم که این شیر و خورشید هم نشانه علی باشد هم نشانه ماه مرداد و هم نشانه چهاردهم مرداد یعنی روز پیروزی مشروطه خواهان و البته وقتی شیر را نشانه پیشوای امام اول بدانیم لازم است شمشیر ذوالفقار را نیز بدستش بدهیم. بدین ترتیب بری اولین بار پرچم ملی ایران به طور رسمی در قانون اساسی به عنوان نماد استقلال و حاکمیت ملی مطرح شد. در سال 1336 منوچهر اقبال، نخست وزیر وقت به پیشنهاد هیاتی از نمایندگان وزارت خانه های خارجه، آموزش و پرورش و جنگ طی بخشنامه ای ابعاد و جزئیات دیگر پرچم را مشخص کرد. بخشنامۀ دیگری در سال 1337 در مورد تناسب طول و عرض پرچم صادر شد و طی آن مقرر گردید طول پرچم اندکی بیش از یک برابر و نیم عرضش باشد.  

خمينی و نشان ملی

پرچم جمهوری اسلامی ایران در تاریخ هفتم مرداد 1358 هجری شمسی توسط حمید ندیمی طراحی و پس از به تایید رسیدن هیات هجده نفره ای از کارشناسان و طراحان، به تایید نهایی آیت الله خمینی، رهبر و بنیانگذار  جمهوری اسلامی ایران رسید. این پرچم شامل سه نوارافقی سبز، سفید و قرمز است که کلمه الله در وسط آن نقش بسته است.شعار «الله اکبر به رنگ سفید و یا خط بنائی (یعنی همان خطی که شعار الله اکبر را بر مناره‌های مساجد اسلامی نقش می‌کند) تکرار می‌شود. شعار «الله اکبر» به نشانه بیست و دوم بهمن (یازدهمین ماه سال) یازده بار در رنگ سبز و یازده بار در رنگ سرخ یعنی بیست و دو بار به صورت حاشیه در مرز رنگ سرخ و سبز با رنگ سفید تکرار می‌گردد.
  
به شهادت تاریخ این کهنه دیار در طی قرن ها وبا بر سر کار آمدن بسیاری از حکومت ها در این گستره تاریخی ،همواره شیر خورشید بعنوان نمادملی مذهبی مردم این آب و خاک بوده است 

اما با روی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی هنوز يکی دو سه ماه بيشتر از بهمن پنجاه و هفت نگذشته بود که آیت الله خمينی در يک سخرانی گفت:

( بياندازيد اين شير و خورشيد منحوس (!) را. بياندازيد اين علامت شاهنشاهی را (!!).)

  بدنبال اين سخن عده ای از هواداران چشم و گوش بسته با چکش نادانی بجان آثار باستانی و ساختمان ها افتادند که مهدی بازرگان زيان چشمگير را به او گوشزد کرد ولی با وجود کوشش های فراوان وهشدار ها آیت الله خمينی گفت:

( اگر از ميان بردن اين علامت منحوس (!) شير و خورشيد، هشتاد ميليون هم ضرر ميزند – که نميزند(!) – مانعی ندارد، آنها را از بين ببريد(!!))
شگفت اينکه علامه طبا طبائی از روحانيان دلبسته به خمينی در چامه ای ميگويد:

هـــــمی گـــويــــم و گفتــــــــه ام بار ها بــــود کيش من "مهــــر" دلــــدار ها

پرستش به مستی است در کيشِ "مهر" برونـــــند زيـــــن حـــلقه هشيار هــــا

بهــــيـــن مهـــــر ورزان کــــه آزاده اند بــــــريـــــزند از جـــــام جان بار هــــا

  


شکی نیست که نام خداوند (کلمه الله) برای همگان مقدس است و جایگاهش در قلب همه ماست اما آیا نادیده گرفتن تاریخ و هویت ملی و مذهبی این سرزمین کار پسندیده ایست؟!!!
  
فردوسی پاکزاد در شاهنامه اش از این نماد تاریخی باستانی  می گوید :
زتمثال این شیر و شمشیر و شید
شرف در شرف در شرف شد پدید



 بر هر ایرانی میهن پرستی واجب است که هویت ملی خودرا بشناسد و از آن پاسداری کند
 

هیچ نظری موجود نیست: